حرکت زیبای کریس رونالدو در بازی النصر و پرسپولیس او را مجدد در سطح اول جهان تبدیل به تیتر یک کرد و نشان داد که برای بزرگان فوتبال – هنگامی به راستی بزرگ شده و از رقابتهای معمول فوتبالی دور شده باشند – نتیجه همیشه مهمتر از هرچیز فرد دیگر نیست. نتیجهای که حاصل افترا و ریا باشد احتمالا به هیچ نیارزد و پیروزی وقتی مورد قیمت است که نه تنها مطابق قانونهای ورزشی به دست بیاید که وجدان طرف پیروز هم از هر جهت آرام و شادمان باشد!
رونالدو پنالتی اهدایی داور در دقیقه دو را باز نکرده بعد فرستاد تا دهان زیادها از شگفتی باز بشود و رسانههای بسیاری – از جمله گل – لب به تحسین وی باز کنند اما آیا در فرهنگ ایران قدیم و تازه مثالهایی از این دست نداشتهایم و به راستی باید «شگفت زده»شویم؟ به باور ما احتمالا اگر رویه پوریای ولی ها و تختی ها و دادکان ها و دهداری ها و…. به همان شکل ادامه اشکار می کرد نسل امروز تا این حد از حرکت رونالدو بهت زده نمی شد.داستانهای بسیاری هم از این دست حرکت وجود دارد و یکی از موخرین آنها متعلق به دکتر محمد دادکان است. فردی که با نقل خاطره ای میگوید که در یکی از بازیهای پرسپولیس هنگامی در حال دفاع از دروازه می بود توپ به دستش برخورد میکند و اسباب اعتراض حریف فراهم میبشود اما داور نقطه کرنر را مشخص می کند و به زیان سرخ ها پنالتی نمیگیرد.اینجاست که خود دادکان پیش رفته و ماجرا را برای داور توضیح میدهد و….
امروز اما نه تنها خبری از این قبیل حرکت نیست که برترین مهاجم فوتبال ایران در اروپا به دایوزنی و فریب داور شهره شده و این تبلور و نشانی از آن چیزی است که عقلای قوم آن را سقوط فرهنگی نام نهاده اند!سهم ما چیست؟ آه کشیدن و افسوس خوردن!
۲۵۸ ۲۵۸
منبع