[ad_1]
سالمخبر: محمد اسماعیل اکبری، رییس مرکز تحقیقات سرطان در یادداشتی درمورد ابداع طب اسلامی و سنتی و سوءاستفاده از آن آورده است: با اقداماتی غیر اسلامی، موجبات تحمیق مردم گرامی را فراهم می کنند.
این روزها سه گفتن “طب اسلامی، طب سنتی، طب مکمل” ، نقل تعداد بسیاری از مجالس خصوصی و عمومی است؛ حتی بزرگان هم در آن ورود کرده و ارشاداتی داشته اند.
تعریف و تبیین این گفتن ها بقدری متفاوت می باشد که بعضی اوقات شناخت درست و منفعت برداری از آنها را دچار اشکال کرده است. به گمان زیاد بدیهی است اسلام گرامی برای مداخلات طبی و حل مشکل تشخیص و درمان نیامده است؛ ماموریت آن هدایت و راهنمایی است و نباید هر چیز عادی و هر تحول اجتماعی را چه خوب چه بد به اسلام متعلق دانست تا چه رسد به مسائلی که اصلا به اسلام مربوط نیست.
درقرآن کریم و در احادیث معتبر، آیات و روایات بسیاری وجود دارد که برای سعادت بشر نازل شده است و قطعاً دقت و عمل به آنها جهت ترقی انسانیت و کرامت انسانی و بزرگی و تعالی او می بشود. تا جایی که به جز خدا نبیند. آیا ت شریفی چون:
الا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ
إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ
وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرِی
ادعونی استجب لکم
وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ
وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللّه إِلَیْکَ
أَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
(الْمُخْبِتِینَ) الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلَاهِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
و یا احکام روشنی که برای مثالً در آیه ۲۳۳ سوره بقره، انسان را به شیردهی و شیرخوارگی دو سال همه تشویق کرده است. و یا در آیه وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا از سوره مبارکه اسراء که آنچه را از قرآن کریم نازل شده است شفاء و رحمت برای توفیق اشاره فرموده و یا ایه(و اذا مرضت فهو یشفین) از سوره مبارکه شعرا که به طور قاطق اظهار فرموده هنگامی من خودم را مریض می کنم او فردی است که شفا میدهد! و این کار امروز از بدیهیات دانش بیولوژیک است. اگر این مطالبِ توکل، صبر، مهربانی، پشتیبانی به دیگران و استوارات را طب بخوانیم، بلی، این طب اسلامی است؛ اما این که چطور یک بیماری را تشخیص دهیم و یا درمان کنیم برای مثال گیاه شماره یک برای فلان مرض خوبست و یا گل گاوزبان برای مرض دیگر ، هیچ زمان نباید به اسلام گرامی وصل شوند، بلکه آنها را می توان در قالب طب سنتی و یا طب مکمل برنامه ریزی کرد. نوشته آنقدر مهم است که آیت الله سید کاظم طباطبایی از موسسه دارالحدیث قم، متن خلاصه زیر را که ماحصل تحقیقات طویل است انتشار
نموده است:
“من با گفتن طب اسلامی ناموافق هستم . یعنی بنده نمی پذیرم که مقصد دین و شریعت در انداختن نظامی به گفتن نظام پزشکی باشد. نظام سلامت و پزشکی مقصد شریعت اسلام نبوده است اگر مقصد دین این باشد که نظام سلامت و پزشکی هم طراحی کند، بعد باید در رابطه تشخیص بیماری ها ، علل امراض و … دستورالعمل کامل داشته باشد که بیماری را چطور میتوان شناخت و درمان کرد (و حال این که در مرویات ما این چنین چیزی نیست). اما مرحوم علامه طباطبایی نظر دارند که ماموریت دین هدایت است. بعد مبنای ما این است که دین متکفل هدایت است و لاغیر. عده ای آمدند نزد امام علی(ع) و انها گفتند که چرا شما محاسنتان را خضاب نمی کنید در حالی که پیامبر (ص)فرمودند: «همه محاسن خود را خضاب کنند». امام علی(ع) فرمودند: پیامبر(ص) در دوجا فرمودند محاسن را خضاب کنید، یکی در وقتی می بود که آمدند مدینه و چون محاسن بلند و سفید نماد یهودی ها می بود فرمودند همه محاسن را خضاب کنند تا شباهت به یهودی ها نداشته باشند؛ مرتبه دوم در جنگ بدر می بود که حضرت فرمود برای رعب دشمن که سپاه اسلام، سپاه جوان به نظر بیاید همه محاسن را رنگ کنند. در واقع امام علی(ع) با این حدیث میفرمایند که این روایت قضایای خارجیه و شخصیه است نه حقیقیه. یعنی اختصاصی آن دو مورد بوده است و استحباب عمومی ندارد. ما در موسسه دارالحدیث یک مجموعه ای گردآوری کردیم که روایات صحیح و غیر صحیح را جمع آوری کردیم.
حدودا ۶ هزار روایت غیر تکراری در حوزه طب داریم. یقیناً فارغ از مستند بودن و یا نبودن و یا درست و غلط بودن این روایات.
یعنی ۶ هزار روایت طبی به روش کلی در حوزه طب حاضر است. از این ۶ هزار روایت طبی نزدیک به ۱۵ درصدش سند دارد!
یعنی کمتر از هزار روایت است که سند دارد باز هم فارغ از سند معتبر و غیرمعتبر.
( یعنی) به روش عمومی کمتر از هزار روایت طبی سند دار داریم!
خب از این تعداد کمتر از هزار روایت نزدیک به ۵ درصد سند صحیح دارند. یعنی از کل روایات پزشکی کمتر از ۵ درصد آن سند معتبر دارد و طبق معمولً این احادیث هم در کتاب کافی است. این ۵ درصد هم عموما در رابطه خواص خوراکی ها می باشند یعنی نه در تشخیص بیماری منفعت ای دارد و نه در درمان منفعت ای دارد. یعنی در روایات ما از ۶ هزار روایتی که حاضر است اگر بخواهیم روایات معتبری که مربوط به او گفت و گو درمان امراض است را جدا کنیم کمتر از یک درصد است یعنی کمتر از ۶۰ روایت در حوزه درمان است. اکنون مشاهده می کنید که چرا بنده میگویم ما طب اسلامی نداریم! چون ماموریت ی دین این نیست که بیاید درمان جسم مردم را بعهده بگیرد.”
همانطور که احتیاط فرمودید، احادیث اختصاصی پزشکی که پایه و مبنا درستی دارند زیاد معدود است و از ۶۰۰۰ حدیث تنها ۶۰ عدد آنها پایه و مبنا دارند آنهم نه برای تشخیص و درمان. بلکه بطور کلی خواص خوراکی ها نقل شده است که همیشه می تواند درست باشد . احتیاط شد که چیزی به اسم طب اسلامی که امروز مد نظر مردم و برخی از دست اندرکاران حوزه پزشکی و غیر پزشکی
است و زیاد تر با توسل به این جملات، سرپوشی برای عمل های غیر علمی خود می سازند وجود ندارد و الزام دارد قباحت این عمل غیر اسلامی و غیر علمی که خدای نکرده جهت تحمیق مردم شریف بشود را اظهار و اصرار کرد.
اما طب سنتی در ایران و در جهان دارای پشتوانه علمی است. یعنی بعنوان مثال اقداماتی که حضرت شیخ الرئیس ابوعلی سینا و یا حضرت رازی و غیره می کرده اند بنیان علمی داشته و دارد؛ چه در قالب مصرف گیاهان دارویی و چه مواد معدنی و چه رفتارهای تشخیصی درمانی. اما هیچ زمان نباید این ها را طب اسلامی نامید؛ طب سنتی خود مقوله جدایی است و این تفاوت گرفتاری ساز است. متخصصین طب سنتی باید با همکاری متخصص علم بیولوژیک به زبان مشترکی برای گفتن مطالب برسند.
آنچه بعنوان یک اصل باید مورد نظر باشد داشتن استاندارد علمی است که زیاد تر اوقات در طب سنتی مراعات نمی بشود و به طور اختصاصی افرادی که تحصیلات دانشگاهی و علم مسئولانه ندارند ، از آن دوری می کنند و اینجاست که بر سلامت مردم و بیماران لطمه می زند . بعنوان مثال در طب سنتی هنگامی نسخه ای نوشته می بشود که ذکر مقداری از گیاهان دارویی در آن وجود دارد ، برای مثالً ۴ مثقال بنفشه ، ۲ مثقال سپستان، زیره و… از نظر علمی مقبول نیست؛ چون حتی در همان بازار محدود گیاهان دارویی هم تعریف واحدی ندارد و ده ها نوع از آن یا هر ماده شبیهی در بازار به آن اسم وجود دارد که قابل مطمعن نیست اینگونه نگاه کردن به سلامت مردم علمی نیست، انسانی نیست و ورای همه اسلامی نیست.
وزارت بهداشت، درمان، و آموزش پزشکی تلاش بسیاری انجام داده تا بتواند این حوزه را جمع کند و از پتانسیل های بالقوه آن برای سلامت مردم و اقتصاد سلامت منفعت ببرد، اما این اتفاق جاری نشده است و تعداد بسیاری از سردمداران طب سنتی و یا وابستگان کارهایی می کنند که واقعاً ذهن دلسوزان را دچار می کند.
در مرکز تحقیقات سرطان بطور متوسط هفته ای یک بیمار سرطانی داریم که با گول خوردن از این افراد، سرطان قابلِ درمان خود را به سرطان غیر قابل درمان تبدیل کرده اند و این یعنی فاجعه و ظلمی آشکار.
در حوزه سلامت طب مکمل، گفتن فرد دیگر است که هم در قالب طب سنتی می گنجد و هم بطور جدا گانه، برخی از رفتارهای آن سابقه در علوم قدیمی و برخی هم در علوم تازه دارد. انرژی درمانی، فرادرمانی و الفاظ شبیه از این قبیل اگر چه در برخی موارد پشتوانه علمی برای آنها وجود دارد، اما در تعداد بسیاری از موارد در بازار مکاره طبابت ، به مردم لطمه میزند. اینهم باید بطور جدی مورد برسی و استاندارد سازی قرار گیرد. بهرحال فعلاً این سه گفتن مطروحه نقاط ضعف بسیاری دارند که امیدوارم وزارت محترم بهداشت با منفعت گیری از جایگاهی که به آنها داده است و منفعت گیری از توان مندی افراد عالم و دلسوز بتواند سروسامانی به آنها بدهد.
یقیناً طب متعارف امروز هم در سرزمین و تعداد بسیاری از کشورهای جهان دچار گرفتاری هایی است که بازدید آن در این مقال نمیگنجد.
منبع