[ad_1]
اگر راننده باشید، به گمان زیاد دوران یادگیری و اغاز رانندگیتان را با یک ماشین پیرمرد، اتفاقی، چندجا معاوضه/رنگ و به شدت مستهلک طی کردید. درست است که اینجور خودروها همیشه یک جایگاه اختصاصی در قلب هر رانندهای دارند، اما همه میدانیم که چه مقدار هم میتوانند آدم را کلافه کنند. کافیست یک روز ماشین نخواهد با شما راه بیاید و شما میمانید با ماشینی که برای تعمیرش باید زمان و هزینه بسیاری خرج کنید، و خودتان هم خوب میدانید که بهزودی سر و کله یک مشکل دیگر اشکار میشود.
Pacific Drive
-
امتیاز کاربران
-
امتیاز متاکریتیک
۷۸
- ژانر
بقاماجراییوحشت -
تاریخ انتشار کردن
۳ اسفند ۱۴۰۲ - پلتفرمها
پلی استیشن ۵پیسی - ناشر بازی
Kepler Interactive - سازنده
Ironwood Studios -
حالت بازی
تک نفره
خلاصه این که صاحبان این گونه ماشینها بیصبرانه چشم به راه روزی می باشند که بتوانند از شر ابوطیارهشان خلاص شوند و آن را با خودروی سرحالتر و کماستهلاکتری جانشین کنند. اما فکر میکنم Pacific Drive مرا مریض کرده است؛ از هنگامی که این بازی را اغاز کردم دلم برای روشن شدن چراغ چک، خرابیهای شگفت و تعمیرگاه رفتن تنگ شده است. خودم هم میدانم که این افکارم را نباید جدی بگیرم، اما این توانایی شگفت، پرتنش، ترسناک و در عین حال اسایشقسمت کاری با من کرد که شبانهروز به فکر مکانیکی رفتن باشم و خودم را گول بزنم که چه مقدار این کار لذتقسمت است! بعد بگذارید برایتان مقداری درمورد Pacific Drive سخن بگویید کنم و توضیح دهم که چرا این گفتن یکی از بهترین بازیهای امسال خواهد می بود. با بازدید ویجیاتو همراه باشید.
پاسیفیک درایو اولین بازی Ironwood Studios است؛ استودیویی واقع در سیاتل، واشنگتن که از قضا تصمیم گرفته فضایی که برای اعضایش آشناست را به گفتن بعدعرصه تاثییر خود انتخاب کند، یعنی جادهها و جنگلهای شمال غرب آمریکا. اکنون در این فضا قرار است چه کاری انجام دهید؟ قرار است یک مکانیک باشید و در گاراژ خود با ماشینتان کار کنید. فقط با این تفاوت که مکانیکی شما در دنیایی همچون The Zone در مجموعه Stalker قرار دارد.
در واقع داستان از این قرار است که شما یک راننده از خدا بیخبر هستید که روزی با استیشن واگن خود (که عملا یک شورلت کاپریس از دهه هشتاد میلادی است) در جادههای شمال غرب آمریکا برای خود رانندگی میکنید، اما یک دفعه نیرویی مرموز شما و ماشینتان را بلند میکند و به سیاهچاله خود میکشد. بههوش میآیید و خود را بدون ماشینتان در منطقهای به نام Olympic Exclusion Zone اشکار میکنید که به وضوح نیروهایی خارج از طبیعت زمین آن را اداره میکنند. مقداری جلو میروید و یک استیشن واگن (شورلت کاپریس) دیگر اشکار میکنید که حتی از ماشین قبلی شما هم قراضهتر است. هنگامی میگویم قراضه منظورم این است که ماشین سپر عقب و دوتا در ندارد، یکی از چرخهایش لق است و فرمانش دائم به سمت چپ میپیچد. در واقع سر تا ته ماشین آنقدر له و لورده شده که حس میکنید بدنه ماشین به مو بند است.


خلاصه با پشتیبانی دو نفر که با بیسیم شما را راهنمایی میکنند، به یک گاراژ میرسید. آن را راهاندازی میکنید و خرده خرده اغاز میکنید به تعمیر کردن ماشینتان. اما طبیعتا به قدر کافی لوازم و مواد اولیه ندارید، بعد باید بزنید به دل جادههای خطرناکی که شما را زندانی کردهاند تا هم بتوانید مواد مورد نیاز برای بقایتان را اشکار کنید و هم بتوانید با رسیدن به قلب این منطقه راهی به سمت آزادی اشکار کنید.
اینجاست که به المانها و چرخه مهم گیم پلی بازی میرسیم. در ترکیبی از ژانرهای ماجراجویی، بقا، روگ لایت و حتی اکسترکشن (بله، واقعا)، شما در دنیای بازی گشت و گذار میکنید تا مواد اولیه استخراج کنید و با برگشت به گاراژ، آنها را خرج تعمیر و ارتقا ماشین خود کنید. ساده است، نه؟ فقط یک مشکل وجود دارد: زمین و زمان علیهتان کار میکنند تا شما را به خاک سیاه بنشانند. بله، حتی ماشینتان. مخصوصا ماشینتان.
بعد بگذارید مقداری درمورد آهنپاره چهار چرختان سخن بگویید کنیم. اول از همه که صفر تا صد این ماشین دست شما است، یعنی هربار که سوار ماشین میشوید باید استارت بزنید، دنده را از P به D ببرید و در صورت لزوم برفپاککن و چراغهای جلو را روشن کنید، و اگر بخواهید ماشین را خاموش کنید هم که برعکس این مرحله های را باید انجام دهید. ضمنا باید حواستان به بنزین و باتری هم باشد که به رسیدگی دائم شما نیاز دارند.

قضیه اینجاست که این ماشین واقعا مستهلک و صدمهپذیر است. هر دقیقهای که مشغول رانندگی هستید، قطعات ماشینتان زیاد تر و زیاد تر خراب و فرسوده خواهد شد. تازه این در حالتیست که یک رانندگی معقول روی آسفالت داشته باشید. کافیست بخواهید مقداری پرخطرتر رانندگی کنید، با چهارتا درخت و سنگ برخورد کنید و از ارتفاعی به پایین پرتاب شوید تا با حجم واقعی بلایایی که سر ماشینتان میآید آشنا شوید. تازه این در شرایط طبیعی است: صبر کنید از شرایط محیطی شگفت و غریبی که در این منطقه وجود دارد برایتان بگویم.
درها، پنلها و سپرهای ماشینتان میتوانند خراب یا حتی کنده شوند. چرخ ماشین میتواند در برود و تایرش پنچر یا ساییده شود. باتری میتواند خالی شود و حتی حجم خرابی ماشین به حدی برسد که دیگر حتی استارت هم نخورد. اینجاست که باید با قطعات مخصوص اغاز به تعمیر کردن خرابیهای ماشین کنید. اکثر تعمیرات ماشین هم با یک قلموی جادویی انجام خواهد شد، اما برخی دیگر نیاز به ابزارهایی همچون شارژر باتری یا کیت معاوضه چراغ دارند.
با این حال ماشین میتواند بدقلقیهای خاص خود، یا به قول بازی Quirk اشکار کند که تعمیرشان به این سادگیها نیست. طی سفرهایتان احتمالا فهمید شوید که ماشینتان رفتارهای عجیبی از خودش مشخص می کند. برای مثال امکان پذیر زمان رانندگی، در چپ عقب یک دفعه باز شود یا چراغهای جلو اغاز به خاموش روشن شدن کنند. این Quirkها امکان پذیر کاملا بیآزار باشند، احتمالا در حدی که اصلا نفهمید مشکلی در ماشین وجود دارد. اما برخی دیگر میتوانند به شدت برایتان مزاحمت تشکیل کنند. برای مثال اگر برفپاککنتان به شکل ناخواسته روشن میشود، زیاد مهم نیست. با یک دکمه خاموشش میکنید. اما یک Quirk دیگر امکان پذیر کاری کند که زمان رانندگی، کاپوت ماشین باز شود و کاملا جلوی دیدتان را بگیرد. و این قطعا قضیهایست که هرچه سریع تر باید رفع کنید، وگرنه ساعات سختی را با بازی خواهید گذراند.


قضیه اینجاست که رفع کردن Quirkها به این سادگیها نیست. گاراژ شما تجهیزبه دستگاهیست که به شما اجازه میدهد با انجام یک مینیگیم عمل به شناسایی علت و معلول این مشکلات کنید، اما چطور؟ شما عملا باید در لیستی از دهها کلمه و آیتم گوناگون جمله «هنگامی قطعه x کار a را انجام میدهد، قطعه y کار b را انجام میدهد» را تکمیل کنید. مشکل هنگامی اغاز میشود که شما به وضوح میتوانید معلول را ببینید (برای مثال در سمت راننده بیاختیار باز میشود)، اما علت به هیچ وجه اشکار نیست و آن را باید کاملا با آزمون و اشتباه تشخیص دهید. برای مثال همان مشکل باز شدن در عقب چپ را در نظر بگیرید. این مشکل برای من به وجود آمد، اما گمان میزنید علت آن چی می بود؟ خاموش بودن برفپاککن! یعنی هر زمان برفپاککن خاموش باشد، در ماشین من هیچوقت بسته نمیماند!
این چنین ایدهای برای رفع کردن Quirkها روی کاغذ واقعا عالی است، اما نمیتوانم منکر شوم که اجرای نهایی آن میتواند کلافگیهای بسیاری برای بازیکن داشته باشد. با این که با باز کردن آپگریدهای خاصی میتوانید این روال را برای خود اندکی سادهتر کنید، اما در نهایت این مکانیک هم چنان زیاد مبتنی به شانس و آزمون و خطای زیاد است و بیشتر از حد میتواند زمانگیر باشد. از طرف دیگر هم هر بار که در گاراژ هستید برای دفعات محدودی میتوانید علت و معلول ماشین را گمان بزنید که این مکانیک را بدقلقتر از قبل هم میکنند.
نمیدانم، گمان میزنم کل این مکانیک جوری طراحی شده که بازیکن ناچار شود با چالش Quirkها درگیری بیشتری داشته باشد و از این لحاظ میتوانم برای آن احترام قائل باشم. با این حال قطعا قسمت قابل توجهی از بازیکنان با این سیستم کنار نخواهند آمد.
اما در کل کار کردن روی ماشین در گاراژ حتی یک ثانیه هم برایم خستهکننده نشد. دانه دانه تعمیر، بازسازی، ارتقا و شخصیسازی کردن همه قطعات ماشینتان، در حالی که یک آهنگ کانتری یا دریم پاپ از رادیو پخش میشود، بااختلاف یکی از اسایشقسمتترین تواناییهاییست که تا بحال در بازیهای ویدیویی داشتم. تازه به لطف زنجیره آپگریدهای مختلفی که میتوانید برای خود باز کنید، هر بار که داخل گاراژ میشوید به وضوح میتوانید یک پیشرفت بزرگ نسبت به نیم ساعت قبل خود داشته باشید. اکثر آپگریدها تاثییر بزرگی روی گیم پلی میگذارند و میتوانند سبک بازی شما را عوض کنند و همین نوشته نشاندهنده خوشساختی یک درخت توانایی/ارتقا است.

اما بهتر است قدر اسایش و حس پیشرفتی که در گاراژ دارید را بدانید، چون لحظهای که پایتان را داخل محدودههای گوناگون Olympic Exclusion Zone میگذارید همه چیز عوض میشود. در Pacific Drive با دنیایی ارتباط دارید که چندان از قوانین طبیعت پیروی نمیکند. در واقع این دنیا اصلا اهمیتی به شما نمیدهد؛ شما نهایتا همچون مورچهای هستید که امکان پذیر یک دفعه زیر پاشنه یک پوتین له شوید.
در مدتی که مشغول Pacific Drive هستید به محدودههای مختلفی از Olympic Exclusion Zone سفر خواهید کرد. دو مقصد برای این سفرها وجود دارد: پیشروی در داستان برای فرار از منطقه، و جمعآوری منبع های اولیه برای تعمیر و ارتقا ماشین و تجهیزاتتان. عمده فعالیتتان در بازی حول محور مورد دوم میچرخند و شما داخل هر Zone که میشوید، آزاد هستید که در آن گشت و گذار کنید و برای خود مواد اولیه جمع کنید. فقط باید مواظب باشید که جانتان را از دست ندهید، چون در این حالت لوتتان به باد میرود و با یک ماشین صدمه دیده به گاراژ برمیگردید.
مشکل اینجاست که هر منطقه به شکل رندوم شرایط محیطی خاص و شدیدا شگفت خود با نام Anomaly را دارد که اکثرشان برایتان به شدت خطرناک می باشند. تکههایی از زمین با رادیواکتیو آلوده شدهاند، تکههایی دیگر با جریان شدید برق محاصره شدهاند، و تکههایی یک دفعه همانند ستون از زمین بلند خواهد شد و شما را همچون توپ والیبال پرتاب میکنند. موجوداتی به نام «قوطیبازکن» همانند ارههایی بزرگ روی زمین حرکت میکنند و اگر شما را بگیرند صدمه شدیدی میزنند. روباتهایی با نام «آدمربا» در مپ گشت میزنند و اگر ماشینتان را بگیرند آن را همچون یک کیسه زباله میبرند و پرتاب میکنند. گولههای آهنی به نام «خرگوش» به ماشینتان میچسبند و به انواع و اقسام گوناگون در کارتان اختلال تشکیل میکنند. حتی هر از بعضی اوقات یک طوفان داخل مپ میشود و اگر در محدودهاش وجود داشته باشید، کل سیستمهای ماشینتان را به هم میریزد. و این فقط بخشی از کل موجودات و چالشهاییست که برایتان مشکلساز خواهد شد.


تازه این در شرایطیست که آن محدوده در حالت پایدار قرار داشته باشد. امکان پذیر محدودهها داخل حالت شدید شوند (و هرچه زیاد تر در بازی پیشروی کنید زیاد تر با این شرایط ارتباط دارید) و اینجاست که کارتان حتی سختتر میشود. برای مثال امکان پذیر کل مپ داخل تاریکی مطلق شود و هنگامی میگویم تاریکی، یعنی بدون نور حتی جلوی پایتان را هم نمیتوانید ببینید. اکنون در نظر بگیرید که باید با تعداد بیشتری از موجودات مزاحم ارتباط داشته باشید. احتمالا با خود بگویید خب، همه این مشکلات درست می باشند، اما با احتیاط و آهسته عمل کردن میتوان از مسئولیت آنها برآمد. نه؟
این سخن تا هنگامی درست است که بخواهید از منطقه خارج شوید و به گاراژ برگردید. برگشت شما به این سادگیها نیست. ابتدا باید به نقاط خاصی از مپ بروید و گویهای حاوی انرژی جمعآوری کنید. این انرژی در واقع نگهدارنده پایداری آن منطقه است و با برداشتن هر کدام از آنها، منطقه ناپایدارتر و خطرناکتر میشود. وقتی که به قدر کافی انرژی جمع کنید میتوانید یک نقطه مخصوص از مپ را انتخاب و آنجا یک پورتال باز کنید و اینجاست که برخی از دلهرهآورترین لحظات بازی را توانایی میکنید.
با باز شدن پورتال، همانند بازیهای بتل رویال یک طوفان کشنده با شدت بسیاری اغاز به حرکت میکند و در نتیجه باید هرچه سریع تر خود را به پورتال برسانید. اکنون دیگر هنگامی برای احتیاط ندارید و هر جوری شده، حتی اگر نیمی از ماشین ویران شود، باید خود را به نقطه خروج برسانید.
بگذارید یکی از سناریوهایی که برایم پیش آمد را تعریف کنم. در یکی از همان مناطق با تاریکی مطلق بودم و چراغهای جلوی ماشین هم مطابق یک Quirk دائما خاموش و روشن میشدند. نوبت فرار رسید و طوفان با قوت همه اغاز به تعقیبم کرد. نگاهی به نقشه انداختم و به این نتیجه رسیدم که از روی آسفالت عمرا به پورتال برسم، بعد فرمان را کج کردم به سمت خاکی.

نگم برایتان. با آن تاریکی مطلق و چراغی که خاموش روشن میشد، به هر درخت و سنگی که وجود داشت خوردم. سپس نوبت Anomalyها رسید که پوست مرا بکنند. اول یکی از تایرهایم پنچر شد و سپس آنقدر صدمه برقی خوردم که نهتنها تقریبا همه درها و پنلهای ماشین لب نابودی قرار گرفتند و نهتنها دیگر محافظتی از خطرات بیرونی نداشتم، بلکه همان چراغهای خراب هم کاملا سوختند. من ماندم و ماشینی که بهزور حرکت میکرد، آن هم در حالی که هیچ دیدی از جلوی خودم نداشتم و طوفان سمی هم به من رسیده می بود. مجدد راه افتادم و با هر مصیبتی می بود خود را به پورتال رساندم. هنگامی رسیدم، تقریبا هیچ چیزی از ماشین نمانده می بود و از سلامتی من هم کمتر از ۲۰ مانده می بود. اما بالاخره توانستم خود را برسانم و باید بگویم این حجم از شوق را در کمتر بازیای توانایی کرده بودم.
پاسیفیک درایو با سیستمهایش میتواند واقعا به شما سخت بگیرد و سختی داخل کند. برخی زمانها امکان پذیر این سختی بیشتر از حد زیاد بهنظر برسد. اما ترکیب همین سیستمها است که در نهایت امثال آن لحظهای که برایتان توصیف کردم را چندین دفعه و چندین دفعه تشکیل میکند. شوق این فرارهای لب مرزی به آن حس اسایشبخشی ختم میشود که در گاراژ با نوسازی ماشین آش و لاش شدهتان اشکار میکنید. همین چرخه علتشد در روزهای تازه دائما به فکر Pacific Drive باشم. راستی، الان پِی بردم چرا جدیدا علاقه خاصی به ماشینهای قراضه اشکار کردهام.
جا دارد قبل از ختم کلام به سه مورد بپردازم. اول این که اگر با سفت و سختی مکانیکهای بازی مشکل دارید، بازی چند ده گزینه دسترسیپذیری برایتان فراهم کرده که با آنها میتوانید توانایی خود را بر حسب نیاز آسانتر (یا حتی سختتر، اگر به هر دلیلی بخواهید) کنید. شخصا نظر میکنم پاسیفیک درایو را با تنظیمات پیشفکر سازندگان توانایی کنید، اما در هر صورت امکان تحول آن برایتان فراهم است.



مورد دوم این است که حس میکنم توانایی و رابط کاربری بازی به مراتب روی موس و کیبرد راحتتر از کنترلر می باشند. شخصا هنگامی که دموی رایگان بازی را با کنترلر توانایی کردم، حس میکردم که بازی به هیچ وجه در دستانم نیست و اصلا با آن راحت نبودم. اما هنگامی که بازی کامل را با موس و کیبرد توانایی کردم، نظرم کاملا متفاوت می بود و رابط کاربری بازی از همان ثانیه اول به دستانم خوش میآمد. خلاصه که اگر امکانش را دارید، با موس و کیبرد سراغ Pacific Drive بروید. اما اگر فقط کنترلر برایتان میسر است، امکان پذیر یادگیری قلق کنترل بازی چند ساعتی برایتان طول بکشد.
در نهایت باید اشارهای به حالت فنی بازی داشته باشم. Pacific Drive گرافیک خود را از نظر فنی ساده نگه داشته است، اما با طراحی هنری، افکتهای بصری و نورپردازی قوی خود مدام عکس زیبایی از خود اراعه میدهد. با این حال نباید انتظار داشته باشید که پاسیفیک درایو بازی به شدت آسانی برای اجرا باشد. راندمان بازی در کل خوب است، اما روی تنظیمات گرافیکی بالاتر باید چشم به راه کم شدن فریم باشید.
اوج کم شدن فریم بازی در گاراژ خودتان است و شخصا با کارت گرافیک RTX 3070 و پردازنده i5 12600K، در گاراژ حدودا ۲۰ درصد کمتر از مناطق باز فریم میگرفتم. این چنین در همین گاراژ چندین بار ناظر وقوع باگهای بصری شدید بودم که فکر میکنم مرتبط با Shaderهای بازی باشند. این باگها غالبا با لود کردن یک سیو به وجود میآمدند و با لود کردن مجدد رفع میشدند، اما تعداد آنها به اندازهای زیاد می بود که بخواهم اینجا درمورداش بنویسم و از وجود آن هشدار دهم.
اما این موارد کوچکترین اثری روی لذتی که از بازی بردم نگذاشتند. Pacific Drive از همین اکنون قطعا یکی از بهترین بازیهای امسال از دید من است و به همه بازیکنان نظر میکنم شانسی به آن بدهند. همین دیگر، من بروم مقداری با آهنگ Nightcall رانندگی کنم.
خلاصه بگم که …
بازی Pacific Drive مجموعهای از طراحیها سیستمهای سختگیرانه اما هوشمندانه از دو ژانر بقا و روگ لایت است که ترکیب آنها با یکدیگر، برخی از شوقانگیزترین و سپس اسایشقسمتترین لحظات گیمینگ شما را میسازد. بازی کاری با شما میکند که یک دفعه یک علاقه مسموم به ماشینهای قدیمی و مستهلک اشکار کنید!


میخرمش
علاقهمندان به بازیهای بقا و روگ لایت بدون لحظهای درنگ باید پاسیفیک درایو را توانایی کنند. با این حال رانندگی در Olympic Exclusion Zone برای هر گیمری میتوانند توانایی خاطرهانگیزی باشد.
نمیخرمش
اگر از مکانیکهای کرفتینگ و المانهای اتفاقی لذتی نمیبرید، طبیعتا Pacific Drive هم باب میلتان نخواهد می بود. اگر دوست ندارید یک بازی شما را تحت سختی قرار دهد هم به گمان زیاد از این گفتن بیزار خواهید شد (با این حال نظر میکنم حداقل نگاهی به تنظیمات دسترسیپذیری بازی داشته باشید!

-
امتیاز ویجیاتو۹۰ - امتیاز کاربران
- امتیاز متاکریتیک۷۸
منبع