۷ آبان روز جهانی کوروش کبیر/ بزرگترین پادشاه در تاریخ ایران_دلچسب

به گزارش دلچسب



به گزارش خبرگزاری موج،  نام کوروش بزرگ یا  کوروش کبیر بزرگترین پادشاه هخامنشی چنان در تاریخ ایران  درخشان است که بعد از گذشت هزاران سال از در گذشتش تا این مدت هم ردپایی از آن در گوشه ی اندیشه های تعداد بسیاری از ایرانیان دیده می شود. این نام آن چنان در خاک این سرزمین ریشه دوانده که روزی را برای بزرگداشت وی در نظر گرفته اند؛ روزی که هیچ جایی در تقویم ندارد و تنها در یاد و ذهن ساکنان این سرزمین به ثبت رسیده است. 

امروز ۷ آبان سالروز بزرگداشت بنیان‌ گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است که به زمان سی سال در سال‌ های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا بر قوت تکیه زده می بود. 

هر فردی که در این خاک زندگی می کند به خوبی با نام کوروش هخامنشی آشناست؛ گرچه زیاد ها فقط اسمش را شنیده اند و کمتر چیزی از راه و روش زندگی و منش کشورداری وی می دانند. به بهانه این روز  می خواهیم نگاهی به زندگی این پادشاه داشته باشیم.

هفتم آبان سال ۱۱۹۹ ایرانی برابر با ۵۳۹ پیش از میلاد در این چنین روزی، کوروش بزرگ داخل بابل شد. مردم بابل گمان میکردند با حکومت کورش بزرگ با چپاول، کشتار و دست درازی به جان و دارایی و زنانشان روبرو خواهند شد و سپس فرمانروایی زورگو و ستم گر بر آنان حکومت خواهد کرد ولی کورش بزرگ و سربازانش نه تنها این چنین نکردند بلکه او فرمان آزادی و برابری داد. 

به حرف های ی هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌ است و به‌جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر باور دارند ترویج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌ مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.

زندگی نامه کوروش کبیر

بنا به حرف هایٔ هرودوت، آستیاگ پدربزرگ کوروش شبی در خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که سرزمین ماد و همه آسیا را غرق کرد. مغها خواب وی را این چنین تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر همه آسیا چیره خواهد شد. از این روی، وی دخترش ماندانا را به یکی از بزرگان پارس به زناشویی داد. بعد از تولد نوه‌اش، وی خواب فرد دیگر دید که تاکی از بدن ماندانا روییده و همه آسیا را فراگرفته‌است بعد او فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ سپرد و دستور داد که کودک را نابود کند.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزشی، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری و سلامتی را در وب سایت خبری دلچسب بخوانید.

هارپاگ، کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به نام میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در بین جنگل رها کند تا طعمهٔ درندگان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. هنگامی همسر چوپان به نام سِپاکو از نوشته باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده می بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مردهٔ فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبرهٔ شاهی دفن کرد.

ادامه مطلب
رئیس تازه سازمان بسیج هنرمندان سرزمین منصوب شد

سال‌ها سپس هنگامی که کوروش ده ساله شده می بود و با کودکان بازی می‌کرد، آن کودکان کوروش کبیر را به گفتن پادشاه برگزیدند. کوروش در بین بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام آرتمبارس نزد آستیاگ شکایت کرد و اظهار داشت که یکی از بردگان وی فرزند درباریان را چوب زده‌است. کوروش را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با مشاهدهٔ کوروش و شباهت وی با افراد خانواده، این چنین سوءظن برد که مبادا او کوروش نوهٔ خودش باشد.

شاه چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد و وی حقیقت را گفتن داشت. بعد از آن، شاه هارپاگ را احضار کرد و از وی سوال کرد: «طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چطور کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان جواب داد که: «بعد از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری حرکت کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او او گفت اکنون که طفل زنده مانده، باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این میهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد.

بعد از آن هارپاگ را به بی رحمانه‌ترین شکل تنبیه کرد، بدین ترتیب که او را برای صرف شام دعوت نمود و بدون آنکه وی خبردار شود گوشت بدن فرزند هارپاگ را به گفتن غذا، به خورد پدر داد. مدتی سپس آستیاگ بار دیگر به جادوگران و کاهنان روی آورد و از آنها سوال کرد که آیا تا این مدت باید از آن خطر از جانب نواده‌اش بترسد یا خیر؟ آنها جواب دادند که رؤیای شاه هم‌اکنون تعبیر شده‌است برای آنکه کوروش هنگامی که با کودکان دیگر بازی می‌کرد به گفتن شاه انتخاب شد؛ به این علت دیگر نیاز نیست از وی بترسد. بعد از آن آستیاگ آرام گرفت و نواده‌اش را به پارس نزد پدر و مادرش فرستاد.

آرامگاه کوروش کبیر

 کوروش کبیر، به‌ خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است.

ایرانیان کوروش کبیر را پدر و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده می بود، کوروش کبیر را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان کوروش کبیر را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان کوروش بزرگ را مورد قبول مردوک می‌دانستند.

کوروش در استوانهٔ خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معارفه می‌کند. 

دوران قوت کوروش کبیر

کوروش ابتدا علیه شاه ماد، به جنگ برخاست و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با پشتیبانی‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را ناکامی داد و به‌سوی سارد لشکر کشید و بعد از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش اهدا کرد و خود به اکباتان برگشت و به‌سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَ‌گوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و خبر مقداری درمورد جزئیات این نبردها وجود دارد.

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و داخل جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و نظرٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به‌نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز بعد از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش داخل پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی می بود که علتایجاد اعتدال بین قوت‌های دچار در آسیای غربی شد و عرصهٔ برگشت یهودیان تبعیدی به میهن‌شان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش این چنین دستور داد که پرستش‌گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره‌ای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده می بود، به یهودیان تحویل داد.

ادامه مطلب
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با وزیر ارتباطات لبنان دیدار کرد

با ناکامی سرزمین ماد به‌ وسیله پارس که سرزمین دست نشانده و تابع آن می بود، پادشاهی ۳۵ ساله ایشتوویگو پادشاه ماد به انتها رسید، اما به حرف های هرودوت کوروش کبیر به ایشتوویگو آسیبی داخل نیاورد و او را نزد خود نگه داشت. کوروش کبیر به این شیوه در ۵۴۶ پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اظهار نمود.

تصویر کوروش کبیر

میراث کوروش کبیر

بعد از مرگ کوروش کبیر پسرش کمبوجیه دوم (کامبیز دوم) به پادشاهی برگزیده شد. کمبوجیه دوم قبل از عزیمت به مصر برای تصرف آن سرزمین، برادرش بردیا را کشت و سپس به مصر لشگر کشید. او بعد از تصرف مصر بر تخت شاهی نشست و خود را فرزند خدایان معارفه کرد اما مدتی سپس گاو مقدس مصریان را کشت.

عده ای باور دارند این کار او به علت ابتلا به بیماری جنون و عده ای باور دارند به علت جلوگیری از جهالت مردم و پرستش گاو بوده است چون بر پایه باورها کامبیز که یکتا پرست و یزدان پرست می بود، گاو حاضر مقدسی محسوب نمی شد.

وقتی که او در مصر می بود یک مغ که برادرش زیاد به بردیا، برادر مقتول کامبیز شباهت داشت به توسط آن مغ به کاخ شاهی راه یافت. این فرد که گئوماته نام داشت خود را بردیا فرزند کوروش کبیر معارفه نمود و به تخت سلطنت نشست. وقتی که این خبر به کامبیز رسید از مصر به سوی ایران حرکت کرد اما در سوریه جاری خودکشی نمود.

بعد از مرگ کامبیز پسر کوروش کبیر و آشکار شدن راز گئوماته یک گروه  ۷ نفره از شاهزادگان هخامنشی در کاخ شاهی عمل به قتل گئوماته و برادرش کردند و یکی از این ۷ نفر با نام داریوش کبیر بر تخت سلطنت نشست. داریوش که یکی از عمو زادگان کوروش کبیر محسوب می شد بعد از رسیدن به قوت به بسط سرزمین پارس عمل نمود و در نبردی به نام ماراتن  با ارتش یونان به جنگ پرداخت اما ناکامی خورد. اگرچه امروزه این قضیه که ارتش ایران در این جنگ ناکامی خورده باشد توسط تعدادی محل تردید قرار گرفته است.

ارتش پارس در زمان داریوش تا شبه جزیره بالکان پیش روی کرد و بعد از مرگ داریوش پسرش خشایار شاه به قوت رسید. خشایار شاه با لشگری زیاد که تاریخ تا به آن روز نظیرش را ندیده می بود به یونان دعوا کرد و اگرچه در جنگ سالامین ناکامی خورد اما موفق شد آتن پایتخت یونان را به تصرف خود درآورد.در جریان این لشگر کشی آتن آتش گرفت و تا به امروزه این کشمکش که ایرانیان به عمد آن را آتش زده اند و یا خیر ادامه دارد.

امپراطوری هخامنشی در سال ۳۳۱ قبل از میلاد با دعوا اسکندر مقدونی سرنگون شد و داریوش سوم آخرین شاه آن می بود. اگرچه باز هم عده ای باور دارند یورش اسکندر به ایران فاقد هرگونه حقیقت تاریخی است.

امپراطوری هخامنشی با تصرف مصر در افریقا و تصرف مناطقی از بالکان عملا تبدیل به تنها امپراطوری دنیا شد که در سه قاره جهان آن روز دارای قلمرو بوده است و اگرچه بعدها رومیان نیز این امکان را به دست آوردند که در هر سه قاره جهان آن روز گسترش قلمرو دهند اما هخامنشیان اولین امپراطوری بودند که در هر سه قاره نفوذ کردند.

داریوش کبیر در زمان حیات خود دستور ساخت تخت جمشید یا پرسپولیس را صادر کرد و با بنای کاخ های با شکوه آن را به گفتن پایتخت هخامنشیان برگزید و خود را شاهنشاه (شاه شاهان) نامید. شکوه این شهر آنچنان می بود که سفرای خارجی و بازرگانان دیگر کشورها بعد از ورود به آن دچار شگفت زدگی زیاد می شدند.

ادامه مطلب
برج آزادی میزبان سوگواره هنر عاشورایی شد_دلچسب

این چنین داریوش در کتیبه ای برای ایران دعای زیاد جالبی دارد که حتی امروزه نیز توسط ایرانیان زیاد به آن ارجاع داده می شود. او در این کتیبه برای ایران این این چنین دعا می کند: خداوند این سرزمین را از افترا، دشمن و خشکسالی نگاه دارد. در زمان داریوش ساخت بنای پرسپولیس بنیان گذاشته شد که در آن قصرهای متعدد ساخته شد و سربازان گارد جاویدان به محافظت از آن قصرها گمارده شدند.

داریوش این چنین برای گسترش تجارت  در زمان خود دستور ساخت راه های بسیاری را صادر نمود که یکی از مشهورترین این را هها، راه شاهی است که از شوش به سارد کشیده شد. او برای محافظت از این راه ها قلعه هائی در طول این جاده ها بنا نمود و امنیت بازرگانی را افزایش داد.

با بنا نمودن راه ها تجارت بین شرق و غرب از طریق امپراطوری هخامنشی تسهیل گردید چون راه ابریشم که راهی می بود که به واسطه آن کالاهائی همانند ابریشم از خاور دور و چین به اروپا (یونان و بعدها روم) صادر می شد، به علت تشکیل امنیت و ساخت راه زیاد افزایش یافت و ایران تبدیل به پل ارتباطی بین غرب و شرق گردید و جهت گسترش فرهنگ و تمدن بشری شد. این چنین داریوش اولین سیستم پستی دنیا را تشکیل کرد.

او دستورداد تا در طول مسیر راه ها چاپارخانه هائی احداث شود و پیک هائی که حامل نامه بودند بعد از طی مسافتی در این چاپارخانه ها نامه را پیک فرد دیگر که آماده خدمت می بود می دادند. این پیک نیز بعد از طی مسافتی مجددا در چاپارخانه بعدی نامه را پیک بعدی می داد و به این ترتیب همیشه پیک و اسب خسته با یک پیک و اسب تازه نفس جابجا می شدند. این کار جهت می شد تا داریوش زیاد سریعتر از دیگر حاکمان جهان از اخبار مطلع شود.

منشور کوروش کبیر

منشور کوروش کبیر

از کوروش کبیر تنها سند نسبتاً مفصلی که برجای مانده که امروزه با شمارهٔ ۹۰۹۲۰ در اتاق ۵۲ قسمت ایران باستان موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.

منشور کوروش هخامنشی نوشته های بیشتری داشته است که بر تاثییر گذشت زمان قسمت هایی از آن از بین رفته و قسمت هایی از آن شکسته شده می بود که مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. 

استوانه کوروش بعد از ناکامی دادن نبونید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و ناظر تاریخی پرارزشی‌است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانه کوروش را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان انتشار کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.

تکه مهم استوانه کوروش کبیر در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط هرمزد رسام در حفاری معبد مردوک در بابل اشکار شد، این تکه منشور کوروش حاوی ۳۵ خط می بود. تکهٔ دوم منشور کوروش کبیر که شامل خط‌های ۳۶ تا ۴۵ می‌شود، در سال ۱۹۷۵ میلادی در کلکسیون بابل دانشگاه ییل یافت شد و به منشور مهم پیوست گردید.

قسمت های منشور کوروش

قسمت اول ) کاهنان بابلی گزارشی درمورد حالت نابسامان شهر بابل و نارضایتی مردم بابل از فرمانروایان بابلی را نقل می کنند.

قسمت دوم ) کوروش حوالی گشایش بابل و آخر بخشیدن به ظلم و ستم و نابسمانی ها شهر سخن می گوید و فرمان خود بر پایه آزادی مردم و حقوق همه ملل را صادر می کند.

قسمت نخست منشور کوروش

۱- کوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه توانا شاه بابل شاه سومر و اکد

۲- . . . شاه چهار گوشه جهان

۳- چهار . . . من هستم . . . به جای بزرگی، ناتوانی برای پادشاهی کشورش شناخته شده می بود

ادامه مطلب
«نون خ» و «زیرخاکی» ساخته می‌شود، «پایتخت» هنوز نه

۴- نبونید تندیس های کهن خدایان را از بین برد . . . و همانند آنان را به جای آن ها گذاشت.

۵- همانند تندیسی از [پرستشگاه] ازاگیلا ساخت . . . برای ” اور ” و دیگر شهر ها

۶- آیین پرستشی که بر آنان ناروا می بود . . . [آورد]. هر روز با خصمانه ترین روش ستیزه گری می جست.

۷- قربانی [پیشکش] روزانه را از بین برداشت . . . او قوانین ناروایی در شهرها برقرار کرد. او ستایش “مردوک” شاه خدایان را به کلی به فراموشی سپرد.

۸- او همراه به شهر او [مردوک] بدی می کرد. هر روز به مردم خود آزار می رسانید. با اسارت و بدون سازش همه را به نیستی کشانید.

۹- بر تاثییر دادخواهی آنان “انلیل” خدا [مردوک] خشمگین گشت و او . . مرزهایش. خدایانی که در میانشان زندگی می کردند جایگاهشان را رها کردند.

۱۰- او [مردوک] در خشم خویش آن ها را به بابل آورد، مردم به مردوک این چنین انها گفتند: بشود که دقت وی به همه ی مردم که خانه های شان ویران شده برگردد.

۱۱- مردم سومر و اکد که همانند مردگان شده بودند او دقت خود را به آن ها بازگرداند. این جهت همدردی او شد. او به همه سرزمین ها نگریست.

۱۲- آن گاه وی جست و جوکنان فروانروای دادگر می یافت فردی که آرزو شده، فردی که وی دستش را گرفت. کوروش پادشاه شهر انشان.[ انشان: از شهرهای جنوب غربی ایران] بعد نام او را بر زبان آورد. نامش را به گفتن فرمانروای سراسر جهان یادآوری کرد.

۱۳- سرزمین “گوتیان” سراسر اقوام “ماندا” را مردوک در پیش پای او به کرنش [تعظیم] وا داشت. مردمان ماد و سپاه سران را که وی به دست او [کوروش] داده می بود.

۱۴- با دادگری پذیرفت. مردوک سرور بزرگ پشتیبان مردم خویش کارهای پارسیانه و درون پاک او را با نشاط نگریست.

۱۵- به سوی بابل شهر خویش فرمان پیش روی داد و او را وا داشت تا راه بابل پیش گیرد. همچون یک دوست و یاد در کنارش او را همراهی کرد.

۱۶- سپاه بیکرانش که شمار آن چون آب رود برشمردنی نبوده است با جنگ افزارهای آماده در کنار هم پیش رفتند.

۱۷- او [مردوک] گذاشت تا بی جنگ و کشمکش داخل شهر بابل شود و شهرهای بابل را از هر نیازی برهاند. او نبونید را که وی [مردوک] را ستایش می کد به دست او [کوروش] تسلیم کرد.

۱۸- مردم بابل همه انها سراسر زمین سومر را که فرمانروایان و حاکمان پیش وی سرفرود آوردند و شادمان از پادشاهی کوروش با چهره های درخشان به پایش بوسه زدند.

۱۹- خداوندگار [مردوک] را که به یاریش مردگان به زندگانی بازگشتند [منظور این است که مردم بابل بی روح و بی امید شده بودند] که همه انها را از نیاز و رنج به دور داشت به نیکی ستایش کردند و یادش را گرامی داشتند.

قسمت دوم منشور کوروش

۲۰- من کوروش هستم شاه جهان شاه بزرگ شاه قوی شاه بابل شاه سرزمین سومر اکد شاه چهار گوشه ی جهان

۲۱- پسر شاه بزرگ کمبوجیه  [پدر کوروش] شاه شهر انشان نوه ی شاه بزرگ کوروش شاه شهر انشان نبیره شاه بزرگ چیش پیش شاه انشان

۲۲- از دودمانی که همیشه از شاهی برخوردار بوده است. که فرمانروایی اش را “بعل” و “نبو” گرامی می دارند و پادشاهی اش را برای خشنودی درونی شان خواستارند. آن گاه که من با سازش [صلح] به بابل درآمدم،

۲۳- با خرسندی و شادمانی به کاخ فرمانروایان و تخت پادشاهی قدم گذاشتم، آن گاه مردوک سرور بزرگ قلب بزرگوار مردم بابل را به من معطوف داشت و من هر روز به ستایش او کوشیدم [ کلمه ستایش در این جا به این معنا و مفهوم است که هم گام با اندیشه و باور مردم بابل گام برداشته و آنان را بزرگ داشت و به باورهای آن ها احترام قائل شده است. زیرا بر اساس تمام گزارشات تاریخی کوروش مزدا پرست و دارای باورها و آداب ایرانی بوده ]

ادامه مطلب
وزیر آموزش دستور عدم پیگرد قانونی شکایت ار رسانه‌ها را صادر کرد_دلچسب

۲۴- سپاهیان بی شمار من با سازش و آشتی به بابل درآوردند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر و اکد تهدید کننده فرد دیگر اشکار شود.

۲۵- من در بابل و همه شهرهایش برای نیک بختی ساکنان بابل که خانه هایشان برابر میل خدایان نبوده است کشویدم . . . همانند یک یوغ که بر آن ها روا نبوده است.

۲۶- من ویرانه هایشان را از نو ساختم و دشوارهای آنان را آسان کردم. مردوک خدای بزرگ از کردار پارسیانه ی من راضی گشت و

۲۷- بر من کوروش شاه که او را ستایش کردم و بر کمبوجیه پسر تنی من و این چنین بر همه سپاهیان من

۲۸- او دقت و قسمت اش را ارزانی ما داشت ما جایگاه بالای او را با شادمانی ستایش کردیم. همه پادشاهان بر تخت نشسته

۲۹- از سراسر گوشه و کنار جهان از دریای زبرین [مدیترانه] تا دریای زیرین [خلیج فارس] شهرهای مسکون و همه پادشاهان “امورو” [بخش هایی از سوریه کنونی] که در چادرها زندگی می کنند.

۳۰- باج های گران بر من آوردند و به پاهایم در بابل بوسه زندند از . . . “نینوا” تا آشور و نیز شوش

۳۱- اکد ” اشنونه ” “زمبان” “مه تورنو” “دِر” تا سرزمین “گوتیوم” شهرهای آن سوی دجله که پرستشگاه های شان از دوران کهن ساخته شده می بود.

۳۲- خدایانی که در آن ها زندگی می کردند من آن ها را به جایگاهشان بازگردانیدم و پرستشگاه های بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه مردمان را گرد آوردم و آن ها را به سرزمین شان برگردانیدم.

۳۳- هم این چنین خدایان سومر که نبونید آن ها را به رغم خشم خدای خدایان [مردوک] به بابل آورده می بود فرمان دادم که برای خشنودی مردوک خدای بزرگ

۳۴- در جایشان در منزلگاهی که نشاط در آن هست برپای دارند. بشود که همه خدایانی که من به شهر های شان بازگردانیدم

۳۵- روزانه در پیشگاه ” بعل ” و ” نبو ” درازای زندگی مرا خواستار باشند. بشود که سخنان روزی دهنده برایم بیابند بشود که آن ها به مردوک سرور من بگویند کوروش شاه ستایشگر تو و کمبوجیه پسرش

۳۶- بی گمان باش، بگذار تا آن زمان باز سازنده باشند . . . با روزهایی پی در پی. همه انها مردم بابل پادشاهی را گرامی داشتند و من همه ی سرزمین ها را زیستگاهی آرام ساختم.

۳۷- . . . یک غاز، دو اردک . ده قمری بیشتر از غازها، اردک ها و قمریان

۳۸- . . . بلند بر آن ها بیافزودم. در محکم گردانیدن- بنای باروی ایمگور – انلیل باروی بزرگ شهر بابل کوشیدند و 

۳۹- . . . دیوار کنار خندق شهر را که یکی از شاهان قبل با آجر ساخته می بود را به آخر رساندم.

۴۰- بدان گونه که حوالی شهر برنیامده می بود. آن چه را که هیچ یک از شاهان قبل با افرادی که به بیگاری گرفته شده می بود در بابل نساخته بودند.

۴۱- . . . از قیر و آجر از نو مجدد ساختم و ساختنش را به آخر رساندم.

۴۲- دروازه های بزرگ آن ها را بنا نهادم . . . و درهایی از چوب سدر با پوششی از مفرغ با اغاز ها و پاشنه هایی از مس ساخته شده . . . هر آن جایی که دروازه های شان یافته می شد.

۴۳- محکم گردانیدم . . . نوشته ای به نام آشوربانی پال شاهی پیش از من در بین آن بدیدم

۴۴- . . . 

۴۵- . . . تا روز جاویدان

منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

 

 هر سال هفت آبان  علاقه‌ مندان به کوروش و تاریخ و تمدن ایران‌ زمین برای پاسداشت فرهنگ و تمدن ایرانی به پاسارگاد، در کنار مقبره کوروش جمع خواهد شد تا نام و یاد او را گرامی‌ دارند. 

دسته بندی مطالب

اخبار فرهنگی

اخبار فناوری

خبر های اقتصادی

خبرهای ورزشی

اخبار کسب وکار

اخبار پزشکی


منبع

پیشنهاد ما به شما

انتظار ۱۰ساله ایرانیان برای عمره در رمضان پایان یافت

انتظار ۱۰ساله ایرانیان برای عمره در رمضان آخر یافت_دلچسب

به گزارش دلچسب آخرین مطالب هتل‌های لوکس مشهد؛ تجربه‌ای فراتر از زیارت «کارتال» روی نیمکت …