[ad_1]
به گزارش دلچسب
مرجع پیروی شیعیان:
آیت الله جوادی آملی زائر خانه خدا را زائر اهل بیت هم میداند و با اشاره به این که زیارت اهل بیت در بقیع است و خواندن زیارت جامعه در هیچ مکانی زیبندهتر از بقیع نیست، اصرار میکند که مبادا زائران از بقیع دست خالی و بدون تحول حالت روحانی برگردند.
به گزارش خبرگزاری موج، زائر بیتالله؛ زائر مکه و مدینه، نه تنها مهمان رسول اکرم (ص) که مهمان اهل بیت نیز هست. این را استاد آیتالله جوادی آملی در کتاب صهبای صفا میگوید و سپس به بقیع و قبور اهل بیت(ع) اشاره و اصرار میکند که زائر نباید از بقیع دست خالی بیرون بیاید.
«البقیع و ما ادریک ما البقیع ؟» این جملهای است که آیت الله جوادی آملی گفتارش درمورد بقیع را با آن اغاز میکند و بقیع را دارای چنان شان و منزلتی میداند که با تاسی از آیات قرآن میگوید: «بقیع و تو چه میدانی که بقیع چیست؟»
سپس به زیارت قشنگ و باشکوه جامعه کبیره اشاره کرده و اصرار میکند که خواندن این زیارت در بقیع نمود فرد دیگر دارد: « شما زیارت جامعه را در مشاهد دیگر میخوانید، اما این زیارت انچه که در بقیع، نمود میکند، در مشاهد دیگر ظهوری ندارد.»
در فرازهای نورانی زیارت جامعه، عرض میکنیم: «شما ای اهل بیت نبوت، محدق و محیط به عرش «الله» بودید. در آن جایگاه رفیع منزلت داشتید و خدا بر ما منت نهاد، شما را از عرش به فرش آورد. در بین مردم هستید. «ذکرکم فی الذاکرین واسمائکم فی الأسماء و اجسادکم فى الأجساد و ارواحکم فی الأرواح و انفسکم فی النفوس و آثارکم فى الآثار و قبورکم فى القبور فما احلى اسمائکم و اکرم انفسکم و اعظم شأنکم و اجل خطرکم و اوفى عهدکم و اصدق وعدکم/ شما در بین مردم هستید، بدنهای شما در بین ابدان است، نامهای شما در بین نامهای دیگران است، آثار شما در بین آثار دیگران، و قبرهای شما هم در بین قبور است.»
این استاد اخلاق سپس با اشاره به جمله «قبورکم فى القبور/ قبور شما را با دیگران یکسان کردند» میگوید: این فراز از زیارت جامعه در دیگر مشاهد، آنچنان نمودای ندارد، چون قبور آنها از قبور دیگران ممتاز است. اما هنگامی انسان در بقیع کنار این قبور مطهر قرار میگـیرد، میبیند این چنین است: «فما احلى اسماؤکم/ نام شما چه مقدار شیرین است»! و این فراز از زیارت یعنی اگر فردی نام حسن بن علی، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر بن محمد را ببرد و لذت نبرد، نمیتواند بگوید: نام شما چه مقدار شیرین است، قبر شما چه مقدار پرجاذبه است، تاثییر شما چه مقدار شیرین است و …
پابرهنه داخل بقیع شوید
استاد جوادی آملی سپس اصرار میکند که مبادا بدون در آوردن کفش از پا داخل حرم مطهر ائمه بقیع بشوید. ادب و احترام بقیع در این نیست که خود را به قبر بیندازید! هنگامی داخل میشوید بعد از اذن دخول کفشها را دم در، بیرون آورید، آهسته آهسته قدم بردارید، تا شیرینی این جملهها را حس کنید که: «و اکرم انفسکم و اعظم شأنکم و أجل خطرکم و اوفى عهدکم و اصدق وعدکم و…»، «کلامکم نور و امرکم رشد و وصیتکم التقوى و فعلکم الخیر»، «و عادتکم الأحسان و سجیتکم الکرم»، شما نورانی هستید، سخنهای روشنگرانه دارید و فطرت و سجیه شما کرم و بخشش است، ما با دیگران فرق داریم، با ما چند کلمهای سخن بزنید و…
آن بزرگواران بعضی اوقات در رؤیا با آدم سخن میزنند، بعضی اوقات در بیداری، اگر فردی در خود حس تحول حالت کرد، بداند که ائمه بقیع (سلام الله علیهم) با او سخن زدهاند. اگر فردی در خود حالی ندید، نومید نباشد. راه فرد دیگر نیز وجود دارد و آن اشک است «و سلاحه البکاء».
بدون شنیدن سخن اهل بیت از بقیع برنگردید
یک میلیون نفر آمدند به مدینه، آمدند زیارت کردند و رفتند، آیا ما هم باید این این چنین باشیم؟ ما با مردم روی زمین فرق داریم. تنها کشوری که ولایت علی و اولاد علی – علیهم السلام – در آن است، سرزمین ماست. تنها کشوری که به عشق شهادت، آزادیش را ضمانت کرده، سرزمین ماست. ما بدون شنیدن سخن اینها برگردیم؟ بدا به حال ما که چیزی نشنویم و برگردیم! سخن آنها از دل برمیخیزد. آنکه سخن را با دل گرفت با دلها سخن میگوید:« نزل به روح الامین على قلبک لتکون من المنذرین». اگر فردی تغییری در خود دید، بفهمد که حضرت با او سخن حرف های است. اگر فردی تغییری در حالش دید، باید بفهمد که بقیع با او سخن حرف های و اگر تغییری اشکار نشد، بنالید تا تحول اشکار شود.
آنکه نمیگذارد انسان سخن ائمه را بشنود، کیست؟ یا شیطان درون است، یا شیطان بیرون. آنچه نگذاشت نور ائمه حس شود، کیست؟ یا اماره است، یا ابلیس. خب اگر خواستیم بر این دشمن پیروز بشویم، چه کنیم؟ اینجا که جای توپ و تانک نیست. دشمن بیرون را با سلاح گرم میشود از پا در آورد، اما نفس اماره را به چه سلاحی از پا در بیاوریم؟
«و سلاحه البکاء»، ناله و جزع و شیون انسان را فاتح میکند، چون اگر فردی ننالد، پیروز نمیشود و اگر پیروز نشد، بهطور عادی میآید، بهطور عادی بر میگردد، حداکثر آن است که او را به جهنم نبرند. به جهنم نرفتن و نسوختن که هنر نیست! انسانی که اهل دنیاست، دچار قساوت دل و جمود عین است، بعد ملزوم است از زمان تشرف به محضر اهل بیت – ع – حداکثر منفعت گیری را بکنید.
دسته بندی مطالب
[ad_2]منبع