[ad_1]
به گزارش دلچسب
، در روزهای تازه زیاد در رابطه بحران آب در ایران حرف های و شنیده شده است. به طور خاص در تهران به گفتن پایتخت کشورمان، ناظر انتشار کردن گزارشهای معنادار از افت قابل دقت ذخیره آب سدهای تهران و اُفت سختی آب در این شهر بوده ایم. منبع های آگاه در حوزه صنعت آب سرزمین اصرار دارند که حالت سدهای تهران در صد سال تازه بیسابقه است و یقیناً که تهران در خشکسالی به سر می برد که در ۶۰ سال تازه سابقه ندارد.
روندی که در صورت تداوم می تواند چالش های جدی را در حوزه تامین آب پایتخت تشکیل کند. با این همه، ورای همه این آمارها و مسائل، یک سوال مهم تا این مدت به قوت خود باقی است و آن هم است که راهحلهای محوری مخاطب قرار دادن بحران آب در ایران چه می باشند؟ به نظر می رسد برای جواب به این سوال، باید ۳ مولفه را مد نظر داشت.
زیاد تر بخوانید:
واکاوی تبعات اجتماعی تشدید بحران آب در ایران
نخستین و الزامیترین راهکار، بازنگری اساسی در الگوی مصرف و تخصیص آب در قسمت کشاورزی است. مطابق آمار رسمی، بیشتر از ۸۵ درصد آب مصرفی سرزمین در قسمت کشاورزی مصرف میشود، در حالیکه بازده این قسمت در زیاد تر مناطق کمتر از ۴۰ درصد است. منفعت گیری از روشهای سنتی آبیاری، کاشت محصولات آببر در مناطق خشک، و نبوده است سیاستهای حمایتی از کشاورزی پایدار، جهت شده است که منبع های آبی سرزمین در معرض نابودی قرار گیرد. اگر ایران بخواهد بهطور واقعی با بحران آب مقابله کند، باید تحول در کشاورزی را بهگفتن برتری نخست سیاستگذاری در نظر گیرد.
این تحول شامل گسترش راه حلهای نوین آبیاری نظیر آبیاری قطرهای و بارانی، حمایتمالی از کشاورزان برای نوسازی تجهیزات، آموزش منفعتبرداران و حتی تحول الگوی کشت در مناطق بحرانی است. نباید فراموش کرد که مدیریت منبع های آب، بدون بازتعریف اقتصاد کشاورزی و اصلاح نگاه سنتی به منفعتبرداری، عملاً غیرممکن است. دولت باید جسارت آن را داشته باشد که در برخی نقاط، بهطور موقت یا دائم، ممنوعیت کشت برخی محصولات پُرمصرف را اجرایی کند، هرچند که با مقاومتهایی نیز روبه رو شود.
دومین راهکار، اصلاح سیاستهای مدیریت منبع های آب در سطح ملی و محلی است. طی دهههای تازه، یکی از دلایل تشدید بحران آب در ایران، عدم هماهنگی بین نهادهای مسئول، نداشتن چشمانداز طویل مدت، و سیاستگذاریهای مقطعی بوده است. در تعداد بسیاری از استانها، حفر بیرویه چاههای غیرمجاز و برداشت بیرویه از منبع های زیرزمینی بدون نظارت جدی انجام شده است. همین نوشته علتافت شدید سطح آبهای زیرزمینی و نشست زمین در دشتهایی چون ورامین، کرمان، اصفهان و خوزستان شده است.
راه برونرفت از این بحران، تشکیل یک نهاد ملی فرابخشی برای مدیریت منبع های آب است. نهادی که با اختیارات کافی و پشتوانه قانونی، بتواند بر سیاستهای وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، محیط زیست و حتی وزارت سرزمین نظارت کند و آنها را هماهنگ سازد. این چنین تدوین یک برنامهی جامع مدیریت یکپارچه حوضههای آبریز، بهجای تمرکز صرف بر پروژههای انتقال آب بینحوضهای، میتواند قدم بلندی در جهت پایداری منبع های باشد. باید اذعان کرد که الگوی جاری مبتنی بر انتقال آب، تنها مسکّنی مختصرزمان است که در طویل مدت بحران را به مناطق دیگر منتقل میکند.
سومین راهکار، افزایش شراکت عمومی و تحول فرهنگ مصرف آب در سطح جامعه است. تعداد بسیاری از شهروندان تا این مدت بحران آب را قضیهای «دولتی» یا «قسمت کشاورزی» میدانند، در حالیکه نقش مصرفکنندهی شهری، بهاختصاصی در کلانشهرهایی همانند تهران، مشهد، شیراز و اصفهان، در پایداری منبع های زیاد مهم است. اکنون میانگین مصرف آب شهری در ایران بالاتر از استاندارد جهانی است. منفعت گیری نابهجا از آب شرب برای شستوشو، آبیاری فضای سبز و بیتوجهی به هدررفت، نشانههایی از یک فرهنگ مصرف ناپایدار است.
این روال باید متوقف شود. دولت، شهرداریها و رسانهها باید با اجرای مطرحهای آموزشی و رسانهای گسترده، آگاهی عمومی را نسبت به بحران افزایش دهند. از نظر دیگر، تعرفهگذاری پلکانی و هوشمند برای مصرفکنندگان پرمصرف، اراعه مشوق برای نصب تجهیزات کاهنده مصرف، و اجرای مطرحهای محلهمحور در صرفهجویی آب، میتواند فرهنگ منفعت گیری از این منبع حیاتی را تحول دهد. این چنین مدارس، دانشگاهها، مساجد و سازمانهای مردمنهاد میتوانند بهگفتن بازوی فرهنگی در ترویج سبک زندگی آبی نقشآفرینی کنند.
بحران آب، نه فقطً یک چالش زیستمحیطی، بلکه بحرانی اقتصادی، اجتماعی و امنیتی برای آینده ایران است. تداوم بیعملی، میتواند مهاجرتهای گسترده، بیکاری در قسمت کشاورزی، افت تشکیل مواد غذایی، و حتی ابراز ناآرامیهای اجتماعی را به جستوجو داشته باشد. توانایی کشورهای موفق در مقابله با تنش آبی نشان داده است که ترکیب سه عنصر کلیدی یعنی اصلاح ساختار کشاورزی، نهادسازی مدیریتی، و فرهنگسازی عمومی، میتواند یک مسیر پایدار برای کنترل بحران فراهم کند.
ایران نیز تا این مدت زمان آن را دارد که با تکیه بر ظرفیتهای علمی، بومی و مردمی خود، بحران اب را به فرصتی برای بازتعریف مسیر گسترش تبدیل کند. برای تحقق این مقصد، نیازمند تصمیمهای شجاعانه، اجماع ملی، و گذر از منافع مختصرزمان هستیم. چرا که هیچ گسترشای بدون امنیت آبی، مقدور نخواهد می بود.
دسته بندی مطالب
[ad_2]منبع