به گزارش دلچسب
سالمخبر: در سالهای تازه، موجی از ادعاهای غیرعلمی و نسخههای معجزهآسا درمورد درمان دیابت در فضای مجازی و جامعه ترویج یافته است؛ ادعاهایی که نهتنها پایهای در علم ندارند، بلکه گاه جان بیماران را نیز تهدید میکنند. از مچبندهای انرژیزا گرفته تا درمانهای گیاهی بینام و نشان، تا رژیمهای حذف کامل کربوهیدرات و تجویزهای بیپشتوانهای که حتی به قطع انسولین میانجامند، همه و همه مثالهایی از نفوذ خطرناک «شبهعلم» به حوزه سلامت عمومیاند.
در این چنین شرایطی، انجمن دیابت ایران با همکاری سازمان نظام پزشکی سرزمین، همایشی تخصصی با محوریت «شبهعلم، سوداگران سلامت و دیابت» برگزار کرد؛ رویدادی علمی با وجود متخصصان برجسته این حوزه که تلاش کردند با زبانی روشن، مستند و صریح، به ابعاد گوناگون این بحران خاموش بپردازند.
سوءاستفاده از بیماران دیابتی
به گزارش سالمخبر در نشست تازه انجمن دیابت ایران که با نوشته «شناخت شبهعلم و اثرات مخرب آن در حوزه سلامت» برگزار شد، سعید کلباسی، رئیس هیئت مدیره این انجمن، با ابراز نگرانی عمیق نسبت به مشکلات بیماران دیابتی در سرزمین، به چالشهای بزرگ ناشی از فعالیت افراد سودجو و شبهعلمی در حوزه درمان دیابت اشاره کرد.
کلباسی در سخنان خود پافشاری کرد که متأسفانه بیماران دیابتی، به اختصاصی کودکان، به طعمهای آسان برای سوءاستفادهگران تبدیل شدهاند. وی او گفت: «هنگامی فردی در حال غرق شدن است، دست خود را به هر چیزی که باشد میگیرد.» این عکس ملموس، حالت بیمارانی است که انسولین، داروی حیاتی برای آنها محسوب میشود و بهجای دریافت درمان صحیح، در دام قولهای کاذب و درمانهای غیرعلمی دچار خواهد شد.
او گفت: «تعداد بسیاری از بیماران دیابتی، حتی تا ۱۵ سال یا زیاد تر بهصورت منظم از انسولین منفعت گیری میکنند و این درمان برای آنها نجاتقسمت است، اما متأسفانه برخی افراد با آگاهی کامل و با انگیزههای سودجویانه، آنها را به مسیرهای غلط هدایت میکنند.»
رئیس انجمن دیابت ایران به فعالیتهای آموزشی این انجمن در پنج سال تازه اشاره کرد و او گفت: «بیشتر از ۹۱ کارگاه تخصصی برای پزشکان برگزار شده تا آنها را با تازه ترین متدهای درمان دیابت، زمان اغاز انسولین و داروهای نوین آشنا کنیم.»
با این حال، وی از افزایش «شیادانی» خبر داد که با سوءاستفاده از نگرانی خانوادهها، داروهایی با دوزهای خطرناک و غیرعلمی تجویز میکنند. کلباسی تصریح کرد: «خانوادهها هنگامی میبینند قند خون کودک با مصرف قرصهای غیرعلمی افت یافته، گمان میکنند درمان مؤثر بوده، در حالی که قطع انسولین میتواند تبدیل عواقب جبرانناپذیری همانند کما و مرگ شود.»
او با اشاره به موارد متعدد مرگ کودکان دیابتی به علت این چنین سوءاستفادههایی، خواستار برخورد جدی نظام پزشکی با این افراد شد و افزود: «متأسفانه این افراد حتی بیماران را به ترک کنترل قند خون و عدم پیگیری درمان درست تشویق میکنند.»
دکتر کلباسی با پافشاری بر ماموریت انجمن دیابت ایران در مقابله با این معضل او گفت: «ما به گفتن متولیان آموزش و درمان دیابت، مسئولیم که این روال را متوقف کنیم. با همکاری نظام پزشکی، تصمیم داریم این شیادان را شناسایی و از فعالیت آنها جلوگیری کنیم.»
وی این چنین به خود بزرگبینی برخی افراد سودجو اشاره کرد که فکر میکنند میتوانند دستورالعملهای درمانی رسمی را نادیده بگیرند و به نادرست انسولین بیماران را قطع کنند. دکتر کلباسی این حرکت را زیاد خطرناک خواند و او گفت: «افرادی که آگاهانه این کار را انجام خواهند داد، حتی از افرادی که ناآگاهانه نادرست میکنند، خطرناکتر می باشند و باید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند.»
آموزشندیدن، فاجعه میآفریند
در این نشست، امیرکامران نیکوسخن، مدیرعامل انجمن دیابت ایران نیز از افتآموزش، شیوع باورهای غلط، و ترویج درمانهای شبهعلمی به گفتن سه بحران جدی نام برد که جان هزاران بیمار دیابتی را تهدید میکند. نیکوسخن او گفت: «کنترل دیابت یک مبارزه روزمره با صدها چالش است؛ فرد دیابتی باید هر روز بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ تصمیم مهم برای مدیریت بیماری خود بگیرد. این سختی روانی، فیزیکی و اقتصادی در حالی به بیمار تحمیل میشود که پشتیبانیهای ملزوم نیز وجود ندارد.»
او گفت: «بر پایه دستورالعملهای بینالمللی، یک کودک دیابتی باید روزی شش بار قند خون خود را اندازهگیری کند. یعنی نزدیک به ۲۸۸۰ بار در سال سوزن به انگشتش میخورد. اکنون این را اضافه کنید به ۱۴۰۰ تزریق انسولین سالانه. آیا واقعاً میتوان انتظار داشت خانوادهها تحت این سختی مداوم، هنگامی از دارو و امکانات محروم میهمانند، به راهحلهای شبهعلمی پناه نبرند؟»
به باور نیکوسخن، یکی از ریشههای مهم گرایش به درمانهای غیرعلمی، نبوده است آموزش است. وی میگوید: «ما در کشوری زندگی میکنیم که تا این مدت آموزش دیابت ساختارمند، استاندارد و قانونی ندارد. بیمار، درمانگر، خانواده و حتی مسئولان، زیاد تر آموزشهای ملزوم برای مقابله با دیابت را دریافت نکردهاند و جایی که دانش وجود نداشته باشد، خرافه و شیادی فوراً جای آن را میگیرد.»
وی با نگاهی تاریخی به موج درمانهای جعلی برای دیابت اشاره کرد: «از تخم هندوانه ابوجهل، گزنه، قارچ گانودرما، تا تریاک و اکنون هم قطرههای انسولین در گوش. این روال مشخص می کند که این شیادیها نهتنها متوقف نشده، بلکه پیچیدهتر و حتی علمینما شدهاند. یکی از خطرناکترین موارد، پسری می بود که والدینش انسولین او را قطع کردند و با تریاک درمانش کردند؛ نهتنها به کما رفت، بلکه دچار اعتیاد نیز شد.» وی با انتقاد از ضعف نظارت او گفت: «چطور امکان پذیر پزشکی که این چنین نسخههایی مینویسد، تا این مدت در حال طبابت باشد؟»
نیکوسخن با استناد به توانایی کشورهای اروپایی او گفت: «در انگلستان، فنلاند، آلمان و دیگر کشورهای اسکاندیناوی، اگر پدر و مادری انسولین کودک دیابتی خود را قطع کنند یا به پیشنهاد فردی دیگر این کار را انجام بدهند، بلافاصله حضانت فرزند از آنان سلب و فرد خطا کار محاکمه میشود. قانون در این کشورها از جان کودک بهشدت محافظت میکند.اما در ایران، نه تنها قوانینی برای مجازات این شیادان وجود ندارد، بلکه خانوادهها هم مورد پیگرد قرار نمیگیرند و سیستم درمانی هم چنان ساکت است.»
مدیرعامل انجمن دیابت ایران پافشاری کرد که درمان نوین دیابت بر پایه آموزش محکم است، نه فقطً دارو. وی با اشاره به مدلهای جهانی همانند Self-Care و Self-Management او گفت: «باید آموزش به طور ساختاریافته، مدام و مبتنی بر شواهد انجام شود. در تعداد بسیاری از کشورها، آموزش دیابت یک استاندارد ملی دارد و مربیان آموزشدیده با مدرک معتبر، مسئول اجرای آن می باشند. اما در ایران، کافیست یک نفر یک صفحه اینستاگرام باز کند و خودش را «مربی دیابت» معارفه کند، بدون هیچ نظارتی.»
او همین طور گفت: «در وین از ۳۰ سال پیش کلاس آموزشی دیابت وجود دارد، در حالی که ما تا این مدت برای آموزش، تعرفه درمانی تعریف نکردهایم. بیمهها هزینه آموزش را نمیپردازند، چون اصلاً آموزش را درمان نمیدانند. این، خطای راهبردی در نظام سلامت ماست.»
نیکوسخن در آخر پافشاری کرد که آموزش باید چند گروه را مقصد قرار دهد: «عموم مردم برای پیشگیری؛ مبتلایان به دیابت برای مدیریت بیماری؛ پزشکان، پرستاران، رسانهها، برای ارتقاء کیفیت خدمات و آگاهیبخشی و در نهایت سیاستگذاران. هنگامی رسانه رسمی سرزمین، بدون نظر کارشناسی و مشورت با انجمنهای علمی، درمورد داروهای گیاهی یا راه حلهای غیرعلمی سخن بگویید میکند، نمیتوان انتظار داشت مردم فریب نخورند.»
سودجویان از ضعف سیاستها تغذیه میکنند
در ادامه همایش «شناخت شبهعلم و اثرات آن در حوزه سلامت»، سینا کوثری، عضو هیئت مدیره انجمن دیابت ایران، سخنانی جدی و هشداردهنده درمورد ابعاد اقتصادی و اجتماعی بیماری دیابت و صدمههای ناشی از درمانهای غیرعلمی عیب کرد. او با نگاهی به هزینههای مستقیم و غیرمستقیم دیابت، خواستار مداخله سریع سیاستگذاران برای مقابله با ورود شبهعلم به نظام سلامت شد.
کوثری با پافشاری بر این که هزینه دیابت فقطً به دارو و انسولین محدود نمیشود، او گفت:«هنگامی درمورد هزینههای دیابت سخن بگویید میکنیم، منظورمان فقط هزینه درمان نیست. فردی که دچار قطع عضو میشود، از کار میافتد، سریعتر بازنشسته میشود یا بیناییاش را از دست میدهد، هزینههای سنگینی را هم به خانواده و هم به سیستم اقتصادی سرزمین تحمیل میکند.فکر کنید یک راننده نانآور خانواده، پایش را از دست بدهد. این فقط یک بیمار نیست، بلکه یک خانواده است که امکان پذیر متلاشی شود.»
وی با اشاره به نقش پیشگیرانه آموزش در کنترل دیابت، او گفت: «تقریباً همه بیماران دیالیزی که برای دیابت داخل فاز دیالیز شدهاند، میتوانستند با آموزش مناسب، به این مرحله نرسند. هر دستگاه دیالیز اضافه که به کار گرفته میشود، نشانه ناکامی ما در نظام آموزش و پیشگیری است.»
وی هشدار داد:«نزدیک به ۱۵ درصد کل هزینه سلامت سرزمین را صرف دیابت میشود، در حالی که هزینهای که برای ورزش یا پیشگیری در نظر گرفته شده، ۷۰ برابر کمتر است. این یعنی بهجای ریشهیابی و پیشگیری، مدام به جستوجو ترمیم و درمان پیامدها هستیم.»
کوثری با اشاره به وجود پررنگ درمانگران جعلی و سوداگران سلامت در حوزه دیابت، او گفت:«این افراد نهتنها خانوادهها را دچار بحران مالی و سلامتی میکنند، بلکه بار سنگینی هم بر دوش دولت میگذارند. با سهم ۴ درصدی سلامت از تشکیل ناخالص داخلی، یعنی نصف کشورهای همسایه، توان مقابله با این بحران بهشدت محدود است. در سال ۱۴۰۲، یکی از بزرگترین کمپینهای غربالگری دیابت با تلاش مرکز مبارزه با بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت اجرا شد. ۷۴ درصد از جمعیت بالای ۱۸ سال سرزمین غربالگری شدند؛ کار بزرگی می بود که با پشتیبانی بهورزان و سیستم شبکه سلامت به نتیجه رسید. اما متأسفانه، شیادان سلامت، زحمات این نهادها را بیثمر میکنند.»
«یک بیمار دیابتی هنگامی تحت مراقبت سیستم کلاسیک سلامت است، با هزینه منطقی، درمان دریافت میکند و کیفیت زندگی قابل قبولی دارد. اما همین بیمار، هنگامی داخل چرخه شیادی میشود، دارو را کنار میگذارد، معاینات را رها میکند، تا وقتی که نابینا، دیالیزی، یا دچار سکته شود. سپس به سیستم بازمیگردد، اما دیگر دیر شده؛ هزینهها چند برابر شدهاند و کیفیت زندگی از بین رفته است.»
او همین طور گفت: «شیادان، بیمار را تا وقتی که پول دارد و زنده است، منفعتبرداری میکنند؛ هنگامی دیگر کار از کار قبل، مجدد به سیستم رسمی برمیگردانند. اما اینبار، یک بیمار پیچیده، ناتوان، افسرده و پرهزینه تحویل سیستم دادهاند. شیادان آنجایی داخل خواهد شد که خلأ وجود دارد؛ خلأ آموزش، خلأ خبررسانی، خلأ نظارت. ما اگر همین هزینههایی که برای عواقب دیابت میپردازیم، در حوزه آموزش اندوختهگذاری میکردیم، امروز حالت زیاد متغیری داشتیم.»
درمان قطعی دیابت، یک افترا مرگبار
در ادامه این همایش، محمدرضا مهاجرانی تهرانی، عضو هیئت مدیره انجمن دیابت ایران، با اشاره به مفهوم علم، شبهعلم و پیامدهای خطرناک ادعاهای درمانی بدون پشتوانه علمی، ابعاد گوناگون کلاهبرداریهای حوزه دیابت را تشریح کرد.
دکتر مهاجرانی با اصرار بر تفاوتهای علم و شبه علم او گفت: «علم چراغی است که رو به آینده دارد، مدام تحول میکند، تکامل مییابد و متکی بر داده و مطالعه بالینی است. اما شبهعلم، مدام به قبل خیره است؛ به نقلقولها، کتابهای کهن، تقدیسگر شخصیتها و غیرقابل نقد. شبهعلم به جای شفافسازی، بر ابهام و بزرگنمایی تکیه دارد و همین نوشته، بستر سوءاستفاده از بیماران دیابتی را فراهم کرده است.»
یکی از با اهمیت ترین محورهای سخنان مهاجرانی، هشدار درمورد تبلیغات دروغین حوالی «درمان قطعی دیابت» می بود. او در این باره میگوید: «هرکس ادعا کند که دیابت را به طور قطعی درمان میکند، بدون شک افترا میگوید. فعلاً، بر پایه دانش پزشکی، دیابت نوع ۱ درمان قطعی ندارد و تنها با انسولین قابل کنترل است. دیابت نوع ۲ نیز قابل کنترل است، اما درمان قطعی ندارد. تا قبل از کشف انسولین در سال ۱۹۲۰، همه بیماران دیابت نوع ۱ جان خود را از دست میدادند. از آن زمان تا بحال، درمان دیابت با پیشرفتهای بسیاری روبه رو شده، اما تا این مدت از “درمان قطعی” خبری نیست.»
مهاجرانی هشدار داد که در روبه رو با تبلیغات در فضای مجازی، به واژههای فریبندهای همانند «درمان معجزهآسا»، «کنترل همیشگی قند خون»، «درمان تضمینی»و… حساس باشند. او این نوع عبارات را نشانههای روشن کلاهبرداری گفت و او گفت: «علم زبان اغراق ندارد. هنگامی فردی میگوید با یک گیاه، یک دستبند، یا یک رژیم غذایی شگفت میتواند دیابت را درمان کند، باید یقین باشیم که با شیادی مواجه هستیم.»
وی با اظهار نگرانی از اتفاق خطرناک تجویز قطع انسولین توسط سوداگران سلامت او گفت: «متأسفانه افرادی که حتی بعضی اوقات خود را پزشک معارفه میکنند، به بیماران دیابتی نوع ۱ میگویند که انسولین را قطع کنند و از گیاه یا روش جانشین منفعت گیری کنند. این کار، جان بیماران را در معرض خطر سریع اسیدوز دیابتی و حتی مرگ قرار میدهد.»
یکی دیگر از محورهای انتقادی دکتر مهاجرانی، ترویج رژیمهای غیرعلمی و خطرناک می بود. وی اصرار کرد: «برخی از تبلیغات میگویند بیمار دیابتی باید کاملاً کربوهیدرات را حذف کند، یا فقط از فلان گیاه منفعت گیری کند. این نسخهها بدون پایه علمی می باشند و میتوانند جهت کم شدن قند شدید یا عوارض جدی شوند. دیابت بیماری مزمن است، نه یک اختلال موقت. زندگی با دیابت یعنی سازگاری، نه حذف و افراط.»
مهاجرانی از برخوردهای افراطی اطرافیان بیماران انتقاد کرد و او گفت: «چندین دفعه دیدم که به بیمار دیابتی در جمع حرف های میشود: «این غذا برای تو نیست». این نگاه نادرست علتایجاد افسردگی در بیماران میشود. بیمار دیابتی، با آموزش صحیح و مراعات مقدار، میتواند از همه غذاهای سر سفره منفعت گیری کند. ما چیزی به نام غذای ممنوعه نداریم؛ بلکه مدیریت داریم.»
وی با اراعه آماری تلخ اما واقعی از عوارض دیابت او گفت: «با اهمیت ترین علت کوری، نارسایی کلیه و قطع عضو در ایران و جهان، دیابت است. امروز، هر ۲۰ ثانیه در دنیا، یک پا به علت دیابت قطع میشود. ما باید قبل از زخم، جلوی عارضه را بگیریم، نه این که هنگامی کار به قطع پا رسید تازه مداخله کنیم.»
در آخر دکتر مهاجرانی پافشاری کرد: «هیچیک از ما در انجمن دیابت، با وجود این که عضو هیئت علمی دانشگاهها هستیم، اجازه نداریم بدون تصویب رسمی، درمان مندرآوردی اراعه دهیم. درمان دیابت باید فقط بر پایه پروتکلهای بینالمللی، مجوز وزارت بهداشت، و پیشنهادهای نهادهایی همانند WHO یا ADF انجام شود.»
دسته بندی مطالب