دلایل محبوبیت سریال لندمن ساخته تیلور شریدان_دلچسب

با این‌همه سریال که هر ماه انتشار می‌شود، یک سریال باید واقعاً خاص باشد تا بتواند مخاطب را جذب کرده و او را وادار کند که هر هفته برای تماشایش برگردد. اگرچه سریال Landman یک علت مهم برای جذب اولیه مخاطبان داشت — تیلور شریدان — اما دلایل تعداد بسیاری وجود داشت که علتشد تماشاگر‌ها هفته‌به‌هفته برگردند و زیاد تر درمورد دنیای دلنشین نفت بدانند.

۷ فیلم و سریال جدیدی که تیلور شریدان در حال ساخت دارد؛ از The Madison تا ۶۶۶۶

در کل، سریال لندمن با ترکیب قوت قصه‌گویی تثبیت‌شده‌ی شریدن با یک محیط تازه و مرتبط، بازی‌های دلنشین، و فیلم‌برداری عالی، به پیروزی دست یافت. از آن‌جایی که شریدان مدتی است که دنیای سریال یلواستون را گسترش می‌دهد، تماشای کار او در فضایی متفاوت برای تعداد بسیاری تازگی داشت. در ادامه، به دلایلی می‌پردازیم که چرا لندمن در بین مخاطبان محبوب شد و چرا انتظار می‌رود فصل دوم آن تماشاگر‌های بیشتری داشته باشد.

۵ علت برای این که Y: Marshals اسپین‌آف وسترن موفقی برای «یلواستون» خواهد می بود

مسئله: Landman در صنعت نفت و گاز به فردی حرف های می‌شود که مسئول بازدید، مذاکره و مدیریت حقوق مالکیت زمین، قراردادهای حفاری، و مجوزهای مربوط به منفعت‌برداری از منبع های زیرزمینی است.

۶. قوت ستاره‌ای بیلی باب تورنتون

و این چنین تیم بازیگری بسیار سریال

شکی نیست که ستاره این سریال بازیگر مهم آن، بیلی باب تورنتون است. او در نقش تامی نوریس، مسئول اراضی نفتی خبره با شخصیتی پیچیده، زیاد تر خسته، همیشه بی تفاوت، از نظر اخلاقی مبهم ولی هم چنان زیاد صادق و درستکار بازی می‌کند. تورنتون توانست قسمت‌هایی از ذهن تماشاگر را مقصد قرار دهد که شخصیت‌های داستانی را قابل فهمیدن، قابل همذات پنداری و دلنشین می‌دانند. تامی — و خود تورنتون — بعضی اوقات به‌طور ناخودآگاه خنده‌ دار می شوند، که مشخص می کند او حس شوخ‌طبعی و خودآگاهی بسیار‌ای دارد. او دومین علت مهم است که مردم لندمن را برای تماشا انتخاب کردند؛ تورنتون حضوری نادر اما همیشه خوشایند در تلویزیون دارد.

با این حال نباید اهمیت باقی بازیگران را نادیده گرفت. جان هام، الی لارتر، جیمز جردن، و دمی مور فقط برخی از نام‌های بزرگ حاضر در این سریال می باشند؛ در عین حال، این مجموعه پر از چهره‌های تازه‌ای است که به‌زودی نقش‌های بیشتری خواهند گرفت، همانند جیکوب لافلند، میشل راندولف، و کایلا والاس (که نقش وکیل ربکا فالکون را بازی می‌کند).

این گروه پشتیبانی می‌کنند تا تصویری کامل از صنعت نفت، از افرادی که در رأس هرم می باشند تا افرادی که در پایین‌ترین سطح کار می‌کنند، ترسیم شود. شیمی بین بازیگران مهم نیز زیاد عالی است، همانند رابطه‌ی لارتر و تورنتون که یک زوج با رابطه پرتنش رفت‌و‌برگشتی می باشند و نمی توانند زمان بسیاری از هم دور بمانند.

۵. نگاهی تازه و واقعی به صنعت نفت آمریکا

با تمرکز زیاد تر بر چالش‌ها تا مزایا

Landman فقط توسط شریدان نوشته نشده؛ او سریال را به‌طور مشترک با کریستین والاس خلق کرده — نویسنده‌ی پادکست تحسین‌شده‌ی Boomtown که درمورد صنعت نفت است. این سریال از داستان‌های والاس الهام گرفته و بینشی عالی به دنیای پیچیده‌ی قراردادهای زمین، حقوق حفاری و تشکیل نفت در ایالات متحده اراعه داده است. این سریال از نظر فنی دقیق و در عین حال طوری نوشته شده که برای همه‌ی مخاطبان قابل فهمیدن باشد. و این اولین باری نیست که تیلور شریدان در زمان نوشتن سناریویی، به شکلی عمیق داخل نوشته می شود. برای مثال، سناریو فیلم سیکاریو بعد از آن نوشته شد که شریدان به تحقیق عمیق در رابطه سلسله مراتب نیروهای پلیس و جنگ های مواد مخدر در سراسر سرزمین و مکزیک پرداخت.

مسئله‌ی برجسته‌ی سریال لندمن پوشش کامل افرادی است که در صنعت نفت کار می‌کنند، از مدیرعامل همیشه مضطرب یک شرکت نفتی، مانتی میلر (با بازی جان هام)، تا کارگران خشن، زمخت و سخت‌کوشی که دست هایشان کثیف شده، عریق ریخته و برای درآمدی زیاد تر با جانشان بازی می کنند. از نظر بصری، رنگ‌آمیزی زرد سریال برای تداعی گرمای سوزان آفتاب و بیابان‌های تگزاس است. دکل‌های نفتی چرب و پیچیده به‌نظر می‌رسند و کارگران خسته‌اند. ما فقط با مذاکرات و قراردادهای نفتی روبه رو نیستیم که یقیناً بخشی از چیزهایی است که در این سریال یاد می گیریم؛ بلکه از بیدار شدن قبل از طلوع آفتاب، گرفتن قهوه از باریستاهایی با پوشش خاص، تا ماندن تا غروب سر دکل برای مطمعن از خوب پیش رفتن کارها را هم می‌بینیم.

۴. قصه‌گویی باکیفیت وجذاب تیلور شریدان

با وجود «شریدانیسم‌ها»، او تا این مدت موفق است

شریدان علت مهم محبوبیت سریال لندمن است، مخصوصاً به‌خاطر سبک شخصیت‌پردازی خاصش. امضای خاص سبک کاری او شامل تقابل‌های شدید، پیچش‌های داستانی غیرمنتظره که در طول فصل شرایط برای تحققشان فراهم می شود، و شخصیت‌های پیچیده و بعضاً غیرقابل‌پیش‌بینی است که همیشه مثبت نیستند، اما می توان در موردشان او گفت و گو کرد. این ویژگی‌ها که آن‌ها را «شریدانیسم» می‌نامیم، در دوز مناسب و کافی می‌توانند سودمند باشند. مسئله‌ی دلنشین در داستان‌سرایی Landman نگاهش به شخصیت‌های زن است. شکی نیست که همه زنان سریال سریال باهوش‌اند، چه از نظر احساسی، چه ذهنی، اما زیاد از آن‌ها ویژگی‌هایی دارند که برای برخی بینندگان آزاردهنده‌اند.

برای مثال، وجود شخصیت‌های لارتر و راندولف — یعنی همسر و دختر تامی — امکان پذیر غیرضروری به‌نظر برسد، ولی آن‌ها برای تشکیل اعتدال با سنگینی شغل تامی وجود دارند. فراتر از این اعتدال، آن‌ها زندگی‌اش را رضایت قسمت تر می‌کنند و به او یادآور خواهد شد که کار فقط بخشی از این زندگی پرفرازونشیب است. سبک زندگی طنزآمیز و خنده دار آن‌ها در تضاد با حقیقت خشن تگزاس و عملیات صنعتی قرار می‌گیرد.

شریدان فهمید که پادکست Boomtown مهم است، اما برای دلنشین‌بودن، خانواده و جامعه را هم نیاز دارد، نه فقط محتوایی تخصصی را. در ضمن، این‌که آنجلا و اینزلی زنان زیبایی می باشند که از جذابیت ظاهری خود آگاه‌اند، احتمالا بعضی اوقات نامناسب برای این فضا به‌نظر برسد، اما چرا شخصیت‌های زن همیشه باید «نمی‌داند زیباست» باشند؟ شخصیت‌های متغیری وجود دارند و شریدان این دو را با مقصد مشخصی خلق کرده است.

۳. اعتدال بین درام شخصیتی و اکشن پرتنش

یه کم انفجار، یه کم درگیری، و کلی کلمه صنعتی!

در Landman، اعضای کارتل مواد مخدر مکزیک با رهبری خیمِنِز (الکس مراز) نیز در داستان وجود دارند. رئیس خیمِنِز، گالینو (اندی گارسیا)ی بیرحم، در تکه پایانی فصل اول با تامی ملاقات می‌کند. سکانس‌های اکشن طبق معمولً از درگیری‌های تامی با کارتل شکل می‌گیرند و بُعد جدیدی به شغل از قبل پیچیده‌اش می‌افزایند. سریال لندمن ترکیبی از تنش‌های شخصی و حرفه‌ای با مشکلاتهای سراسری صنعت نفت تشکیل می‌کند؛ به این علت تنش‌ها به‌طور طبیعی شکل می‌گیرند و ساختگی یا اغراق‌شده به‌نظر نمی‌رسند.

با این حال، دلنشین است بدانید که بزرگ‌ترین قسمت اکشن سریال نه از وجود کارتل، بلکه از کار در دکل‌های نفتی می‌آید. انفجار چاه، خرابی تجهیزات، و کار تیمی پرتنش و زیاد تر درگیری‌زا، برخی از پرتنش ترین لحظات سریال را رقم می‌زنند —بعضی اوقات در حد فیلم‌های با بودجه سنگین، با اجرای فنی بی‌نقص. خطرات فیزیکی که کارگران هر روز با آن روبه رو‌اند، مخاطره ای بین مرگ و زندگی را به چیزی اضافه می کنند که ذاتاً یک درام محل کاری است. علاوه بر این، تنش‌های مالی از قمارهای خطرناک مانتی و کوپر هم وجود دارد. الهام برای درام و اکشن زیاد است — و حتی شریدان مقداری رمانس هم به داستان اضافه کرده، برای تامی، آنجلا، اینزلی و کوپر، تا جذابیت بیشتری در داستان تشکیل کند.

۲. بازدید به‌موقع حقیقت‌های اقتصادی آمریکا

از جمله او گفت و گو انرژی که هم چنان ادامه دارد

مقصد شریدان تحلیل بازار انرژی آمریکا و جهان و حقیقت های آن نیست، اما برای مثالً در یکی از او گفت‌وگوها بین تامی و ربکا فالکون (والاس) درمورد توربین‌های بادی، تامی توضیح می‌دهد که همین توربین‌ها هم به صنعت نفت وابسته‌اند، چون ساخت و راه‌اندازی‌شان تلاش بسیاری می‌طلبد.
این یکی از مثالهایی است که چطور لندمن مباحث واقعی همانند استقلال انرژی، تأثیرات اقلیمی، و تشکیل اشتغال را نقل می‌کند و حس مرتبط بودن با دنیای امروز را می‌دهد. با نشان دادن این که چطور تغییرات ناگهانی در صنعت نفت علتتاثیر بر جوامع و زیرساخت ها می شود، لندمن گاه به گاه نقبی عمیق به برخی از عمده ترین نیروهای اقتصادی می زند.

این چنین این سریال به نوعی، مقداری زندگی در مناطق غربی تگزاس می دمد — آن را همان گونه که هست مشخص می کند، نه کلیشه‌های ذهنی که تعداد بسیاری از مردم این منطقه دارند. در واقع، زیاد تر سریال لندمن به شکلی دقیق بین افرادی که در پایین نردبان می باشند و افرادی که در جایگاه های بالاتر قرار دارند تقسیم شده— بدون اغراق یا بومی‌گرایی افراطی. ما مونتی را می‌بینیم که با اندوخته‌داران بزرگ ناهار می‌خورد، و تامی را که با مدیران اجرایی سطح پایین‌تر همین کار را می‌کند. از نظر دیگر، کوپر با افرادی در ربط است که در پایین ترین رده این سلسله مراتب قرار دارند، افرادی که زندگی شان تحت تاثییر این صنعت قرار گرفته، اعضای خانواده‌شان را به‌خاطر این صنعت از دست داده‌اند یا خودشون مستقیماً دچار حفاری‌اند. این سریال تمرکز جالبی روی انسان‌هایی است که تصمیم‌های دشوار می‌گیرند و در صنعتی پیچیده رنج می‌کشند.

۱. مضامین جهانی در بستری خاص

نشان دادن این که انسان‌ها در هر جایگاهی، آرزوهای شبیهی دارند

هرچند Landman در دنیای خاص استخراج و تشکیل نفت جریان دارد، اما تم‌های مهم آن جاه‌طلبی، سازش، تقابل خانواده و شغل، و اجتماع می باشند — مسائلی که برای همه‌ی مردم جهان قابل فهمیدن می باشند. شخصیت‌ها در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود با مناطق خاکستری اخلاقی روبه رو خواهد شد، و مخاطبان زیاد تر از خود می‌پرسند: «اگه من جای او بودم، چیکار می‌کردم؟»

اما چیزی که لندمن بهتر از هر چیز انجام می‌دهد این است که کار یدی و فیزیکی را بدون رمانتیک کردن آن، قابل فهمیدن و ملموس مشخص می کند. شما هنگامی فیلمی درمورد یک باریستای خوشحال در کافه‌ای قشنگ می‌بینید که در کنار رایحه‌ی قهوه و شیرینی‌ها مشغول نوشتن رمانش است، با خودتان می‌گویید «چه شغل خوبی!» ولی فیلم به شما نمی‌گوید بوی قهوه در همه چیز رخنه می کند، ظرف ها باید شسته شود، مشتری‌ها امکان پذیر بدرفتار باشند، و باید سحرخیز باشی تا مغازه را راه بیندازی.
می‌دانیم که این شغل با حفاری نفت قابل قیاس نیست، اما هر کاری سختی های خودش را دارد.

به همین خاطر است که لندمن به شکلی واقعی کار در دکل های نفتی را به شما نشان می دهد، این که کارگران چه شرایط سختی را توانایی می کنند و این که هنگامی مشکلاتی پیش آید، آن ها چه اوضاعی خواند داشت. کمتر پیش می آید که حقیقت های کارگری را در سینما و تلویزیون ناظر باشیم و به این خاطر که لندمن این کار را به خوبی انجام می دهد، سریال محبوبی شده و زیاد تر مخاطبان از دیدن آن لذت می برند.