به گزارش دلچسب
تساوی ۲–۲ تیم ملی فوتبال ایران روبه رو تاجیکستان در تورنمنت کافا نه تنها هواداران را دلواپس کرد، بلکه زنگ خطری جدی برای آینده فوتبال ایران به صدا درآورد. ضعف دفاع، کم شدن ستارهها و نبوده است تاکتیک اشکار، سوالات بسیاری درمورد آمادگی تیم ملی برای جام جهانی ۲۰۲۶ به وجود اورده است.
تساوی تیم ملی ایران برابر تاجیکستان در تورنمنت کافا فقط یک نتیجهی معمولی نیست؛ هشداری است جدی برای آینده فوتبال ملی. تیمی که وقتی قوت بلامنازع آسیا به شمار میرفت، امروز روبه رو حریفان درجه دو و سه هم به زحمت میافتد.
دفاعی که دیگر نقطهقوت نیست
تیم ملی در سه بازی تازه برابر افغانستان و تاجیکستان دروازهاش باز شد؛ اتفاقی که پیشتر بهندرت رخ میداد. ضعف هماهنگی بین مدافعان، اشتباهات فردی و نبوده است پوشش مناسب، جهت شده حتی تیمهایی که سالها دستکم گرفته میشدند هم بهراحتی موقعیت گل بسازند. این نوشته هنگامی خطرناکتر میشود که بدانیم جام جهانی پیش رو پر است از حریفانی در سطح برزیل و فرانسه.
کم شدن ستارهها، سردرگمی خط دعوا
مهدی طارمی دیگر آن مهاجم پرانگیزه و تاثیرگذار نیست؛ نمایش او در این تورنمنت کمرمق و دور از انتظار می بود. علیرضا جهانبخش، کاپیتان تیم، به جای ایفای نقش رهبری، زیاد تر دچار بازیهای فردی است. حتی رامین رضاییان هم که همیشه با سانترهایش ناجی میشد، از روزهای اوج فاصله گرفته است. هنگامی ستونهای تیم این چنین وضعی داشته باشند، طبیعی است که جوانان هم فرصتی برای اثبات خود اشکار نکنند.
کادرفنی پرشمار، ایدههای کم
امیر قلعهنویی با جمع بزرگی از دستیاران هدایت تیم ملی را برعهده دارد؛ اما در زمین خبری از تاکتیک روشن یا سبک مدرن فوتبال نیست. ایران روبه رو هند، افغانستان و تاجیکستان زیاد تر متکی بر توان فردی بازیکنان می بود تا یک ساختار منسجم. کارشناسان چندین دفعه هشدار دادهاند که این روش در سطح جام جهانی محکوم به ناکامی است.
نگرانی هواداران و آینده مبهم
هواداران فوتبال ایران بهحق دلواپساند. تیم ملی نهتنها قوت اسبق در آسیا را ندارد، بلکه برای وجود آبرومند در جام جهانی هم چشمانداز روشنی پیش رو نمیبیند. مشکل مهم، فقدان یک برنامهی طویل مدت است. فوتبال ملی ما سالها است مقطعی اداره میشود و هیچ افق ۱۰ سالهای برای آن ترسیم نشده است.
زمان تحول همین امروز است
برای برونرفت از این شرایط، باید شجاعت تحول داشت: مطمعن زیاد تر به نسل تازه، بازنگری در تاکتیکها، منفعتگیری از دانش مدرن بدنسازی و ریکاوری، و مهمتر از همه، تعیین تکلیف درمورد ماندن یا نماندن کادرفنی جاری.
تساوی برابر تاجیکستان یک هشدار جدی می بود. اگر امروز گوش شنوایی برای این هشدار وجود نداشته باشد، فردا در جام جهانی، دیگر فرصتی برای جبران باقی نخواهد ماند.

بحران در خط دعوا و کم شدن ستارهها
ایران همیشه در سالهای تازه به خط دعوا قدرتمندش تکیه داشت؛ بازیکنانی همانند مهدی طارمی، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش میتوانستند گره بازیها را باز کنند. اما اکنون نشانههای کم شدن در کارکرد این ستارهها به چشم میخورد. مهدی طارمی که روزگاری مهره کلیدی تیم ملی می بود، در این بازیها نمایش چندان امیدوارکنندهای نداشت. او کند، بیانگیزه و دور از روزهای اوجش به نظر میرسد. علیرضا جهانبخش هم که بازوبند کاپیتانی را به دوش میکشد، نتوانسته نقشی تعیینکننده در تیم ایفا کند. جهانبخش زیاد تر از آنکه یک رهبر در زمین باشد، دچار نمایشهای فردی شده و نتوانسته تاثیرگذاری ملزوم را داشته باشد.
حتی رامین رضاییان، بازیکنی که به واسطه وجود در سمت راست و سانترهای دقیقش چندین دفعه ناجی تیم ملی بوده، دیگر آن شور و انرژی قبل را ندارد. هنگامی بازیکنان باتجربه تیم ملی این چنین شرایطی داشته باشند، طبیعی است که بار مهم روی دوش جوانان بیفتد؛ اما مشکل اینجاست که ساختار تیم ملی به جوانان مطمعن کامل نمیکند و زمان بسیاری هم به آنها داده نمیشود.
امیر قلعهنویی و دستیاران پرشمارش؛ بنبست تاکتیکی
قسمت مهمی از انتقادات به کادرفنی تیم ملی برمیگردد. امیر قلعهنویی که بهگفتن سرمربی انتخاب شد، با خود گروهی پرشمار از دستیاران را به تیم ملی آورد. اما آنچه در زمین میبینیم، نشان نمیدهد که این تعداد زیاد مشاور و مربی دستاوردی برای تیم داشته باشند. به نظر میرسد تیم ملی ایران فاقد یک برنامه تاکتیکی اشکار است. در بازی با هند، افغانستان و تاجیکستان، هیچ الگوی قابللمسی از فوتبال مدرن دیده نشد. بازیکنان زیاد تر بر پایه توان فردی بازی میکنند تا یک ساختار تیمی منسجم. این نوشته دقیقاً نقطهضعفی است که در سطح جام جهانی، تیمهای بزرگ بهراحتی آن را مقصد قرار خواهند داد.
تعداد بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که قلعهنویی با وجود توانایی طویل در لیگ ایران، برای سطح ملی و بهاختصاصی عرصه بینالمللی ایده جدیدی ندارد. تیم او زیاد تر همانند تیمهای لیگ برتری بازی میکند تا تیمی که قرار است در جام جهانی بدرخشد. دستیاران پرشمار هم تا امروز چیز تازهای برای اراعه نداشتهاند و زیاد تر به یک تشریفات هماننداند تا یک پشتوانه علمی و تاکتیکی.

هواداران دلواپس، آینده مبهم
تساوی برابر تاجیکستان و نتایج پرریسک روبه رو تیمهای ضعیفتر، فضای نگرانی بزرگی را بین هواداران فوتبال ایران به وجود آورده است. هوادارانی که همیشه انتظار دارند تیم ملی در آسیا مقتدرانه ظاهر شود و با خیال راحت به جام جهانی برسد، اکنون میبینند که تیم محبوبشان حتی برابر رقبایی که سالها دستکم گرفته میشدند، به زحمت میافتد. این نگرانی هنگامی زیاد تر میشود که به آینده فکر کنیم. اگر تیم ملی در همین شرایط به جام جهانی برسد، روبه رو تیمهایی همانند برزیل، آرژانتین، فرانسه یا حتی تیمهای درجه دو اروپایی و آمریکای جنوبی، شانس بسیاری برای پیروزی نخواهد داشت. در بهترین حالت، باید دلواپس ناکامیهای سنگین باشیم و در بدترین حالت، همان گونه که برخی کارشناسان میگویند، «زنگ تفریح» جام جهانی میشویم.
مشکل مهم تیم ملی ایران، نداشتن یک برنامه طویل مدت است. فوتبال ما همیشه بهصورت مقطعی اداره شده و هیچزمان یک چشمانداز ۱۰ ساله برای تیم ملی وجود نداشته است. امروز هم به نظر میرسد تنها مقصد، رسیدن به جام جهانی باشد، بدون آنکه به کیفیت وجود در این تورنمنت فکر شود.
کادرفنی باید شجاعت تحول داشته باشد؛ مطمعن زیاد تر به بازیکنان جوان، بازنگری در سیستم تاکتیکی و منفعت گیری از راه حلهای مدرن بدنسازی و ریکاوری میتواند بخشی از مشکلات را حل کند. این چنین فدراسیون باید بازدید کند که آیا ادامه کار با قلعهنویی در طویل مدت به سود تیم ملی است یا خیر.
تساوی برابر تاجیکستان فقط یک نتیجه نیست؛ هشداری است برای آینده فوتبال ایران. تیم ملیای که وقتی در آسیا قوت بلامنازع می بود، اکنون روبه رو تیمهای درجه دو و سه هم به مشکل خورده است. ضعف دفاعی، کم شدن ستارهها، نبوده است تاکتیک اشکار و کادر فنیای که چیزی برای اراعه ندارد، همه عواملی می باشند که اگر همین اکنون چارهای برایشان اندیشیده نشود، میتوانند ایران را در جام جهانی به تیمی تبدیل کنند که دیگران فقط برای تفریح مقابلش بازی کنند.
فوتبال ایران امروز بیشتر از هر زمان فرد دیگر نیازمند تحول، جسارت و نگاه تازه است؛ وگرنه رویای درخشش در جام جهانی، زیاد سریع به کابوس تبدیل خواهد شد.
دسته بندی مطالب
منبع