به گزارش دلچسب
آخر یک روزِ کاریِ سخت است و سارا مشتاق است که سریعتر به خانه برود و عصر را در کنار خانوادهاش بگذراند. یک دفعه، رئیسش نشاط داخل دفتر میشود، مینشیند و آه میکشد.
نشاط میگوید: «امروز زیاد سریع گذشت، مادرم تازه به تهران رسیده ولی انگار من مجبورم تا شب کار کنم، چون باید گزارش این فصل رو همه کنم. زیاد حیف شد، چون میزی در رستوران رزرو کرده بودم و متأسفانه مادرم هم زیاد نمیماند و باید سریع برگردد».
سارا میداند که این نشانهی خوبی نیست و معذب میشود و میگوید: «چه بد!»
نشاط ادامه میدهد: «دفعهی قبل که تو مسئول گزارش بودی، آن را در عرض چند ساعت همه کردی». سپس به جلو خم میشود و خودش را به سارا نزدیکتر میکند. «اوه، راستی اکنون که اومدم اینجا، میخواستم بگم هفتهی آینده با مدیر منبع های انسانی جلسه دارم و میخواهم اگر امکانش باشد برای تو تقاضای اضافه حقوق کنم.»
«وای ممنون نشاط! فکر میکنم بتوانم گزارش را برایت همه کنم».
در این مثال، به خوبی آشکار است که نشاط زیرکانه سارا را وادار کرده تا کاری را که میخواهد انجام بدهد. طبق معمول، این کار، به طور غافلگیرانه احساسات ما را دچار میکند و غیرمستقیم به ما صدمه داخل میکند و متأسفانه همیشه تشخیص آن ساده نیست.
در این مقاله، ما با جزئیات، این مقوله را بازدید میکنیم و به این میپردازیم که چطور میتوانیم با افرادی که تصمیم دارند موذیانه و با زیرکی حرکت ما را کنترل و ذهنمان را دستکاری کنند برخورد کنیم.
دغلکاری چیست؟
مطابق نظریهی پروفسور لِن باوِرز (Professor Len Bowers)، دغلکاری وقتی اتفاق میافتد که فردی با منفعت گیری از فریب، زورگویی، حقهبازی یا تشکیل هراس چیزی که میخواهد را از دیگران به دست میآورد یا آنها را وادار میکند کاری که میخواهد را انجام بدهند.
این کار با نفوذ اجتماعی و تأثیرگذاری تفاوت دارد، چون افراد دغلکار و حقهباز فقط به فکر منافع خود می باشند. آنها به نیازهای دیگران اهمیتی نمیدهند. هنگامی منصفانه بر روی افراد تأثیر میگذارید، از آنها فقط برای رسیدن به اهداف خود منفعت گیری نمیکنید، بلکه در حالی که به نیازها و خواستههایشان احترام میگذارید، آنها را قانع میکنید که از دید شما به مسائل نگاه کنند.
چرا برخی از افراد حقه بازی میکنند؟
دلایل بسیاری وجود دارد که علتمیشود افراد دغلکار و حقهباز شوند. طبق معمول، احتمالا آنها تواناییها یا مطمعنبهنفس ملزوم برای قانع کردن منطقیِ مردم را ندارند و در نتیجه از تدبیرها پنهانی و موذیانه برای بهدست آوردن چیزهایی که میخواهند منفعت گیری میکنند.
با این حال، بعضی اوقات دلایل و انگیزههای پیچیدهتری برای این حرکت آنها وجود دارد. دکتر هریت بی. بریکر در کتابی به نام «چه فردی شما را هدایت میکند؟ چطور میتوانیم چرخهی دستکاری ذهنی را شکسته و مجدد کنترل ذهن خود را به دست آوریم؟» که در سال ۲۰۰۴ انتشار شد، به این نتیجه رسید که افراد دغلکار:
- حاضرند حتی با زیر پا گذاشتن منافع دیگران، به منافع شخصی خود برسند.
- نیاز دارند که در رابطههایشان، قوت و دست بالا را داشته باشند. (این به گمان زیاد از عزت نفس پایین ناشی میشود.)
- دوست دارند همه چیز، از محیط اطراف گرفته تا اعمال دیگران، را تحت کنترل بگیرند. هنگامی این کنترل از آنها گرفته میشود، گمان دارد عصبی شوند.
شناسایی یک فرد دغلکار
افراد دغلکار زیاد تر باهوش می باشند و به خوبی میتوانند از اندکی خشونت برای رسیدن به اهداف خود منفعت گیری کنند. آنها به شدت در فریبکاری توانایی دارند، به همین علت به گمان زیاد تشخیص این حرکت در آنها در نگاه اول آسان نیست.
پرفسور باوِرز، زیاد تر از ۱۰۰ مصاحبه با پرستاران پزشکی قانونی (پرستارانی که مسئول رسیدگی به قربانیانی می باشند که در معرض ضربههای روحی به عمد یا غیرعمدی قرار گرفتهاند) انجام داد و فهرستی از ۵ خصیصهی مهم افراد دغلکار را تهیه کرد:
- با زور قانع کردن: افراد دغلکار امکان پذیر از رشوه یا نظر هدیه و پاداش برای رسیدن به مقصدشان منفعت گیری کنند. این چنین به مردم زور میگویند. این زورگویی میتواند شامل تهدید کردن جسمی، احساسی یا شفاهی باشد.
- شرطی کردن: افراد دغلکار امکان پذیر فردی را با چربزبانی، صمیمی شدن یا برانگیختن حس همدردی، شرطی کنند تا با آنها داخل رابطه شوند تا سپس در آینده چیزهایی را که میخواهند از آنها به دست بیاورند.
- منفعت گیریی نادرست از قوت: گمان دارد آنها از سلسله مراتب یا ساختار قوت منفعت گیری کنند تا به موقعیت افرادی که میخواهند کنترل کنند صدمه برسانند.
- تقلب: افراد دغلکار امکان پذیر به مردم افترا بگویند، آنها را فریب بدهند یا از اعتمادشان سوءِمنفعت گیری کنند.
- درگیری: امکان پذیر در بین افراد درگیری تشکیل کنند. آنها طبق معمول از نقطه ضعفها و مشاجرهها برای اختلاف انداختن بین اعضای گروه منفعت گیری میکنند.
دکنر جورج کی. سیمون (George K. Simon) در کتاب “In Sheep’s Clothing” که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، چند خصوصیت دیگر به این فهرست اضافه کرد:
- افترا گفتن از طریق نهان کاری: افراد حقهباز امکان پذیر قسمت مهمی از حقیقت را نهان کنند.
- منحرف کردن دقت: آنها طوری نوشته را عوض میکنند تا از نوشته مورد او گفت و گو یا جواب دادن به سؤالات طفره بروند.
- تکذیب: افراد دغلکار طبق معمول زیر بار این که کار اشتباهی انجام دادهاند نمیروال.
- توجیه منطقی: آنها تلاش میکنند دلایل رفتارشان را توضیح داده و به هر طریقی توجیه کنند.
- کماهمیت نمود دادن: این خصوصیت، ترکیبی است از تکذیب و توجیه. افراد حقهباز، تلاش میکنند نگرانی دیگران از رفتارشان را بیاهمیت نمود دهند.
- گناه: افراد حقهباز طبق معمول تلاش میکنند با دادن حس گناه یا عذاب وجدان به افراد، آنها را وادار به انجام کارهایی کنند که میخواهند. این تاکتیک امکان پذیر به طور منفعل انجام شود، برای مثال منفعت گیری از زبان بدن یا تُن صدا یا ادعای علنی، برای مثال چیزهایی میگویند که علتمیشود به دیگران حس بدی دست بدهد.
- شرمگین کردن: آنها طبق معمول از طعنه و کنایه برای افزایش قوتشان بر قربانی منفعت گیری میکنند.
- نقش قربانی را بازی کردن: بعضی اوقات زمانها تلاش میکنند حس ترحم دیگران را نسبت به خود تحریک کنند تا چیزی را که از آنها میخواهند به دست بیاورند.
مسئله:
برخی از افراد امکان پذیر به طور ناخودآگاه از این تدبیرها منفعت گیری کنند، مخصوصا هنگامی فهمید شوند که با این روش به چیزهایی که میخواهند میرسند.
چطور با افراد دغلکار برخورد کنیم
قربانیِ افراد دغلکار شدن، طبق معمول ازردهکننده است و از نظر احساسی انسان را تخلیه میکند، خصوصا اگر این نوشته تکرار شود. از این پنج استراتژی منفعت گیری کنید تا بتوانید در روبه رو موذیگری این گونه افراد ایستادگی کنید:
۱. نقاط ضعف خودتان را شناسایی کنید
افراد فریبکار طبق معمول در خواندن ذهن افراد به شدت توانایی دارند. آنها به جستوجو نقاط ضعف خاصی میروال که بتوانند از آنها سوءِمنفعت گیری کنند.
دکتر سیمون یک سری از خصوصیات شخصیتی را که علتخواهد شد برخیها قربانی افراد فریبکار شوند شناسایی کرده است:
- داشتن میل شدید به راضی کردن دیگران، بدون دقت به نیازها و خواستههای خودشان.
- باور نمیکنند که دیگران امکان پذیر عمدا آنها را فریب داده یا به آنها صدمه برسانند.
- دلایلی برای توجیه حرکت بد دیگران اشکار میکنند.
- عزن نفس و اعتمادبهنفس پایینی دارند.
- از نظر احساسی به دیگران وابسته می باشند.
آیا شما یکی از این خصوصیات را دارید؟ اگر اینطور است، به این فکر کنید که چطور میتوانید با این خصوصیات مقابله کنید. به گفتن مثال، میتوانید اعتمادبهنفستان را افزایش دهید یا مرکز کنترل درونیتان را تحکیم کنید، تا توانمندیهای خود را باور کنید و بتوانید کنترل زندگیتان را به دست بگیرید.
۲. جلوی افرادی را که پتانسیل حرکت موذیانه دارند بگیرید
شناسایی افرادی که تمایل به کنترل دیگران دارند، زیاد مهم است. اولین قدم برای اجتناب از کنترل شدن توسط این افراد شناخت آنهاست.
به جستوجو خصوصیاتی که در بالا به آنها اشاره کردیم باشید و این چنین مواظب افرادی باشید که:
- همیشه میخواهند سخنشان را به کُرسی بنشانند.
- جواب «نه» را نمیپذیرند.
- برای موفق شدن دست به هر کاری میزنند.
- برای رفتارهای مخربشان بهانه میآورند.
- دائما کاری میکنند که شما حس گناه کنید.
- با افراد گوناگون رفتارهای متغیری دارند و برای رسیدن به اهدافشان نقابهای گوناگون به چهره میزنند.
احتمالا نتوانید کاملا از این گونه افراد دوری کنید، اما میتوانید هنگامی با آنها هستید از خودتان محافظت کنید.
این چنین تلاش کنید به افرادی که به نظرتان فریبکار میآیند گوش کرده و به رفتارهایشان دقت کنید. این چنین میتوانید با دقت به سخنها و رفتارشان، همینطور سخنهایی که نمیزنند و کارهایی که انجام نمیدهند، تدابیرشان را یاد بگیرید. هنگامی سلاحها و استراتژیهایی را که منفعت گیری میکنند شناختید، بهتر میتوانید با آنها مقابله کنید.
۳. قاطع باشید
هنگامی شک میکنید که فردی تلاش دارد شما را کنترل کند، قاطع باشید. این یعنی باید در حالی که به نیازهای او احترام میگذارید، از منافع خودتان هم دفاع کنید.
ابتدا، تلاش کنید دید آن فرد را از زندگی فهمیدن کنید. سپس، نیازهایتان را مستقیما گفتن کنید، هنگامی چیزهایی که میخواهید را با صراحت و دقت گفتن میکنید، قوت و اعتمادبهنفستان را به نمایش میگذارید.
رو راست باشید و از موضعتان مختصر نیایید. برای اجتناب از اتهامات و کلینگری از ضمیر اول شخص مفرد منفعت گیری کنید. به گفتن مثال، به جای این که بگویید: «تو داری از من سوءِمنفعت گیری میکنی.» بگویید: «اگر این کار را انجام دهم، حس میکنم مورد سوءِمنفعت گیری قرار گرفتهام.»
طبق معمول هنگامی با افراد دغلکار برخورد میشود، تلاش میکنند نوشته را عوض کرده یا از تدبیرها فرد دیگر منفعت گیری کنند. برای مثال، اگر تقاضای آنها را رد کنید، نظر خواهند داد که در وقتی دیگر، جلسهای برای او گفت و گو زیاد تر در رابطه آن داشته باشید.
نکته۱:
هنگامی فردی تصمیم سوءِمنفعت گیری از شما را دارد، خصوصا وقتی که این کار برای او تبدیل به عادت شده است، عصبانی یا غمگین شدن و حالت تدافعی به خود گرفتن زیاد آسان است. بیاموزید که چطور احساساتتان را مدیریت کنید تا بتوانید قاطعانه نظرات خود را گفتن کنید.
نکته۲:
در آن لحظه، تشخیص این که، آن فرد تصمیم سوءِمنفعت گیری و کنترل شما را دارد، دشوار است. اگر شک دارید، از او بخواهید که مقداری زمان برای زیاد تر فکر کردن به شما بدهد تا بتوانید پاسخی اشکار کنید.
۴. محدودیتهای فردی تعیین کنید
به این فکر کنید که چه نوع رفتاری را میتوانید از دیگران بپذیرید. اشکار کردن مرزهایی همانند این شما را قادر میسازد هنگامی دیگران به شما نیاز دارند به آنها پشتیبانی کنید، اما اجازه ندهید که از شما سوءِمنفعت گیری کنند.
به این فکر کنید که در قبل چطور مورد سوءِمنفعت گیریی برخی از افراد قرار گرفتید و این که آنها در نهایت از شما چه میخواستند. آیا باز هم حاضر هستید این چنین رفتارهایی را تحمل کنید؟
داشتن یک دفتر خاطرات که در آن افکارتان را یادداشت میکنید، میتواند سودمند باشد. نوشتن مرزهایی که برای خود تعیین میکنید، به شما پشتیبانی میکند بهتر به موقعیت فکر کنید، مرزهایتان را در ذهنتان مستحکمتر کرده و به احساساتتان شکل دهید.
۵. تمرکز کنید
هنگامی از خودتان دفاع میکنید، افراد دغلکار، امکان پذیر از تدبیرها انحرافی برای گیج کردن شما یا تضعیف ارادهتان منفعت گیری کنند. اجازه ندهید حواستان را پرت کنند. تمرکز خود را بر هدفی که دارید از دست ندهید.
نحوه برخورد با افراد مرموز
علاوه بر افراد دغلکار، دستهای دیگر از افراد وجود دارند که با رفتاری مرموز و مبهم، علتایجاد عدم مطمعن و سردرگمی در اطرافیان خود خواهد شد. این افراد امکان پذیر از سکوت طویل، جوابهای مبهم، نگاههای معنادار و حرکات بدن برای انتقال مطلبهای غیرمستقیم منفعت گیری کنند. برخورد با افراد مرموز نیازمند صبر، حوصله و فهمیدن عمیق از انگیزههای احتمالی آنهاست.
دلایل حرکت مرموز
- محافظت از خود: برخی افراد به علت ازمایش ها قبل یا عدم مطمعن به نفس، از ابراز احساسات و افکار واقعی خود میترسند و به همین علت، رفتاری مرموز و محتاطانه در پیش میگیرند.
- میل به جلب دقت: بعضی اوقات اوقات، حرکت مرموز راهی برای جلب دقت و کنجکاوی دیگران است. این افراد با تشکیل هاله ای از ابهام، تلاش میکنند خود را خاص و متفاوت نشان دهند.
- کنترل موقعیت: با تشکیل عدم مطمعن و سردرگمی، فرد مرموز میتواند کنترل موقعیت را به دست بگیرد و دیگران را وادار کند تا برای فهمیدن منظور او تلاش کنند.
- اختلالات شخصیتی: در برخی موارد، حرکت مرموز میتواند نشانهای از اختلالات شخصیتی همانند شخصیت پارانوئید یا اسکیزوئید باشد.
راهکارهای برخورد با افراد مرموز
- صبر و حوصله: برخورد با افراد مرموز نیازمند صبر و حوصله است. تلاش نکنید آنها را ناچار به سخن بگویید کردن یا ابراز احساسات کنید، چون این کار امکان پذیر علتشود زیاد تر در خود فرو بروند.
- گوش دادن فعال: با دقت به سخنها و حرکات بدن آنها دقت کنید. بعضی اوقات اوقات، مطلبهای غیرمستقیم آنها مهمتر از کلماتی است که به زبان میآورند.
- سوالهای باز: به جای پرسیدن سوالاتی که با بله یا خیر جواب داده خواهد شد، از سوالهای باز منفعت گیری کنید تا آنها را تشویق به سخن بگویید کردن و ابراز احساسات کنید.
- تشکیل فضای امن: تلاش کنید فضایی امن و بدون قضاوت تشکیل کنید تا فرد مرموز حس راحتی کند و بتواند افکار و احساسات خود را با شما در بین بگذارد.
- تمرکز بر حرکت، نه شخصیت: به جای این که شخصیت فرد را قضاوت کنید، بر حرکت او تمرکز کنید و تلاش کنید دلایل احتمالی آن را فهمیدن کنید.
- مشورت با متخصص: اگر حرکت مرموز فرد علتایجاد مشکلاتی در روابط یا زندگی او شده است، بهتر است با یک روانشناس یا مشاور مشورت کنید.
نکات مهم:
- قضاوت نکنید: از قضاوت کردن و برچسب زدن به افراد مرموز خودداری کنید.
- احترام بگذارید: به حریم خصوصی و مرزهای فردی آنها احترام بگذارید.
- همدل باشید: تلاش کنید خود را جای آنها بگذارید و احساسات و انگیزههای آنها را فهمیدن کنید.
- انعطافپذیر باشید: در برخورد با افراد مرموز، انعطافپذیر باشید و انتظار نداشته باشید که همیشه مطابق میل شما حرکت کنند.
مقابله با دغلکاری
اگر فردی موذی در تیمتان هست، باید با این حرکت آنها مقابله کنید، خصوصا اگر روی افراد و کارکرد تیمتان تأثیر منفی میگذارد.
هنگامی این کار را انجام میدهید، به گمان زیاد حرکت آنها را نادیده میگیرید که این علتعصبانیتشان میشود. گمان دارد آنها بخواهند تقصیرها را به گردن شما یا فرد فرد دیگر بیندازند، یا رفتارشان را توجیه کنند. تواناییهای حل کردن مشاجره را تمرین کنید تا بتوانید موقعیتهای این چنینی را به طور مؤثر مدیریت کرده و با منفعت گیری از نمایش بازی کردن، مکالمهای را که میخواهید با آنها داشته باشید، تمرین کنید. قبل از این که با آنها مقابله کنید باید رفتارهایی که مشاهده کردهاید را به دقت بازدید کنید.
با آنها خصوصی سخن بگویید کنید. احتمالا ندانند که حرکت آنها چه تأثیری بر اطرافیانشان دارد، بعد با احتیاط داخل این مبحث شوید.
به وضوح درموردی این که چطور به تیم صدمه میرسانند توضیح دهید و از ضمیر «من» به جای «تو» منفعت گیری کنید تا تأثیر حرکت آنها بر دیگران را به خوبی نشان دهید. به گفتن مثال، به جای این که بگویید: «تو زیاد کلک هستی»، میتوانید بگویید: «هنگامی دیگران را اینطوری تهدید میکنی، من حس معذب بودن میکنم.» سپس، به وضوح به آنها بفهمانید که باید رفتارشان را تحول دهند.
این چنین، یقین شوید که حمایتو منبع های ملزوم برای تحول حرکت خود را دارند. به گفتن مثال، احتمالا باید تمرین کنند تا بتوانند به طور اخلاقی و درست از قوت و نفوذ خود منفعت گیری کنند، یا احتمالا نیاز به هدایت مؤثری دارند تا بتواند به آنها در شناخت دلایل ناخودآگاهی که علتاین حرکت شده پشتیبانی کند. اگر حس میکنید ملزوم است، احتمالا بد نباشد آنها را تشویق کنید تا از روانشناس حرفهای پشتیبانی بگیرند.
دسته بندی مطالب
